افراد مبتلا به سندروم سیندرلا چه ویژگیهایی دارند؟
شاید برایتان جالب باشد که بدانید نام سیندرلا کارتون محبوب کودکان روی یکی از اختلالات روانشناختی گذاشته شده که ابتلا به آن میتواند شرایط خطرناکی را برای آینده فرد ایجاد کند. در این مطلب با سندروم سیندرلا بیشتر آشنا میشویم.
جامعه ۲۴ ، شادی مکی: با شنیدن اختلال سندروم سیندرلا حتما به یاد کارتون معروف سیندرلا میافتید دختری که با از دست دادن پدر تحت ظلم نامادری مهربان قرار گرفته و در نهایت شاهزاده شهر است که عاشق او شده و او را از شرایط ناگوار نجات میدهد.
داستانهایی از این دست در فرهنگهای مختلف کم نیستند. داستانهایی که اگر چه در وهله اول زیبا به نظر میرسند، اما ممکن است این آموزه اشتباه را نیز به دنبال داشتند که یک زن برای داشتن آیندهای خوب حتما نیازمند مردی ثروتمند و ... است که او را به مطلوبش برساند. عبارت شاهزاده سوار بر اسب سفید هم اشارهای به همین مضمون دارد.
اما حقیقت آن است که این برداشت بسیار اشتباه بوده و هر فردی برای رسیدن به خوشبختی و آرامش باید تلاش کند. کمتر پیش میآید آنچه را که خودمان نمیتوانیم به دست آوریم دیگری (ولو همسر) دو دستی تقدیممان کند. حالا باید دید که به چه حالتی سندروم سیندرلا گفته میشود و علت نامیدن این اختلال به این نام چیست؟
سندروم سیندرلا چیست؟
در ابتدا باید گفت سندروم به مجموعهای از علائم گفته میشود که به عنوان یک اختلال شناسایی شدهاند. سندروم سیندرلا به عنوان یک خطای شناختی در نظر گرفته میشود که معمولا دختران به آن مبتلا میشوند.
زنانی دارای سندروم سیندرلا تلقی میشوند که به لحاظ ذهنی، فکری، مالی و اجتماعی و حتی تصمیمگیری استقلال نداشته و تمام ابعاد زندگی خود را به مردان و ازدواج وابسته کردهاند کردهاند.
نخستینبار خانم کولت داولینگ در کتابش تحت عنوان ترس پنهان زنان از استقلال، سندروم سیندرلا را نامگذاری کرده و تکیه بیش از اندازه زنان به مردان را به این نام نامید. او معتقد است ریشه این باور که موفیت زنان وابسته به ازدواجی خوب است به دلیل ترسی است که در ضمیر ناخودآگاه آنان وجود دارد، این ترس باعث میشود که زنان نتوانند خود را انسانی کامل و مستقل ببیند و به همین دلیل هم نمیتوانند به اهدافشان برسند. چنین زنانی به دلیل ترسشان به جای تلاش برای رسیدن به اهداف در انتظار مردی میمانند که خوشبختشان کند.
نقش خانواده در ابتلا به سندروم سیندرلا
شیوه تربیت فرزند در خانواده مهمترین عامل در شکلگیری این سندروم در دختران است زمانی که دختربچهها در خانواده با اعمال محدودیتهای رفتاری مواجه بوده و برای مورد تایید قرار گرفتن باید مودب، ساکت و حتی کامل باشند، این آموزشها او را به سمت ابتلا به سندروم سیندرلا سوق میدهد. دختری که از هرگونه بازی و شیطنت برای کشف جهان و کسب تجربه نهی شده و با تنبیه و سرزنش از سوی والدین مواجه میشوند. موانعی که پسران کمتر با آن مواجه هستند.
به دنبال این آموزهها به دختر اینگونه القا میشود که باید مورد تایید دیگران و بهویژه مردان باشد و به جای پیگیری رویاها و اهداف خودش منتظر فردی باشد که او را پسندیده و خواستههای او را برآورده کند. این درحالیست که کودکان باید بیاموزند که پیش از هر کس باید مورد قبول خود باشند.نقش فرهنگ جامعه در ابتلا دختران به سندروم سیندرلا آموزههای فرهنگی نهفته در برخی از ضربالمثلهای و عبارات نیز میتواند در ابتلای افراد بهویژه دختربچهها به این سندروم تاثیری بسزا داشته باشد. استفاده از جملاتی مانند، صبر کن برای خونه خودت! هر وقت شوهر کردی اونموقع…! ایشالا بختت باز میشه، دختر باید شوهر کنه درس برای چی بخونه و ... جملاتی هستند که اولا استقلال و عزت نفس دختربچهها را از آنها گرفته و دوم آنکه میآموزند برنامهریزیشان برای زندگی ابتدا دست والدین و سپس فردی با عنوان شوهر است که میتواند به او مجوز داشتن استقلال نسبی را بدهد.
بیشتر بخوانید: سندروم مسئله با پدر چیست؟
تاثیر برنامههای سرگرمکننده نیز بر ابتلا به این اختلال قابل توجه است. اگر افراد در زندگی واقعی از کارتونها و برنامههایی که صرف جذب مخاطب ساخته شده و همراه با اغراق هستند، الگوبرداری کنند به تدریج دچار مشکلاتی به لحاظ رشد شخصیتی شده و از درون کامل رشد نمیکنند. این افراد برای سادهترین تصمیمگیریها وابسته به دیگری هستند.
اگر چه بر اساس شاخصهای روانشناختی مهمترین معیار برای انتخاب همسر تناسب در ابعاد مختلف بین زوجین است، اما فرد مبتلا به سندروم سیندرلا از من واقعی خود دور شده و ایدهآلی نسبت به خود یا همسر آینده شکل میدهد که با وافعیت همخوانی ندارد. در واقع فرد مبتلا باید ویژگیهای شخصیتی خود را ردیابی کرده و درصدد تقویت اعتماد به نفس و واکاوی صفات شخصیتی خود برآید.
دختران مبتلا به سندروم سیندرلا چگونه میاندیشند؟
یکی از نشانههای ابتلا به سندرم سیندرلا فرار از مسئولیت پذیری است. افراد مبتلا به این باور رسیدهاند که لازم نیست مسئولیت چیزی را بپذیرند و به جای آن مسئولیتهایی که در زندگی دارند را بر عهده فردی دیگر و عموما همسر میاندازند. آنها به جای رشد مهارت و استفاده از تواناییهایشان به دنبال مردی هستند که مسئولیت زندگی و برآورده کردن آرزوهایشان را بر عهده بگیرد. این زنان فاقد استقلالطبی بوده و گمان میکنند تا وقتی مردی هست که به او تکیه کنند از هرگونه مسئولیت مالی و فیزیکی رها هستند.
برخی از این افراد گمان میکنند که اگر چهره زیبایی دارند دیگر نیاز به تلاشی نیست چرا که زیبایی مردان را به سوی او میکشاند تا با انتخاب بهترین آنها بتواند آیندهای خوب، رشد اجتماعی مناسب و ثروت برسد. مسالهای که میتوان گفت در افزایش روزافزون جراحیهای زیبایی بیتاثیر نبوده است.
به گفته روانشناسان این پدیده غالبا در افرادی مشاهده میشود که به لحاظ فکری، هویتی و شخصیتی ضعیف هستند.
چطور با سندروم سیندرلا مقابله کنیم؟
برای پیشگیری از ابتلای فرزندمان به این سندروم سیندرلا ابتدا باید به او در رشد شناختی کمک کرده و استقلال فکری بدهیم. از القا این فکر که برای خوشبختی باید منتظر فرد دیگری باشند اجتناب کرده و به او یاد بدهیم که او نه تنها مسئول خوشبختی خود است که میتواند نقش بسزایی در خوشبختی شریک زندگیاش ایفا کند.
در سایه آموزشهای شناختی مانند تشخیص خوب و بد است که فرد یاد میگیرد به چه کسی میتواند اعتماد کند. این آموزشها به تدریج فرد را برای ورود به زندگی مشترک آماده کرده و نقش خود را به عنوان همسری فعال و مسئولیتپذیر در زندگی مشترک میپذیرد.
بیشتر بخوانید: افسردگی فصلی و نشانههای آن را بشناسید
اما از آن طرف بام نیز نباید افتاد به این معنا که به دختربچه یاد بدهیم که به تنهایی باید همه نیازهای عاطفی خود را برآورده کند، زیرا این موضوع میتواند در او این فکر را ایجاد کند که دیگر تمایلی به ازدواج ندارد و حتی برای داشتن استقلال به شیوهای افراطی تمایلش به داشتن همدم و همسر را سرکوب کند. تصویری فردی که به صورت افراطی خود را مستقل میداند از همسر، گاهی از فرد مبتلا به سندروم سیندرلا بیشتر است به این معنی که، چون این فرد را به شدت مستقل میداند باید فردی وارد زندگیاش شود که بسیار ایدهآلتر از مرد با اسب سفید باشد.
نهایت آنکه باید به دختران و پسران در جامعه و خانواده و مدرسه آموزش داده شود که زن و مرد هر دو ارزشمند بوده و میتوانند تصمیمات درستی در زندگی بگیرند. آنها توانایی و شایستگی سپردن مسئولیت و پذیرش آن را دارند و هر یک میتوانند بخشی از خوشبختی دیگری باشد.