چرا کمپین «من محجبه و مخالف گشت ارشاد هستم» اهمیت دارد؟
پس از افزایش تقابلها میان معتقدان به حجاب اجباری و افرادی که به آن باور نداشتند، کمپینی با عنوان «من محجبه و مخالف گشت ارشاد هستم» ایجاد شده است؛ کمپینی که در آن مذهبیون با حجاب هم از دیگر زنان حمایت کردهاند. با این حال آنها توسط برخی مسئولان به سربازان معاویه تشبیه شدهاند. اما تشکیل چنین کمپینهایی چه اهمیتی دارد؟
جامعه ۲۴، انتقادها به حجاب اجباری به کمپین «من محجبه و مخالف گشت ارشاد هستم» رسیده است؛ پویشی متفاوت با سایر پویشها که تنها یک کمپین شبیه به چیزی که امروز صدها هزار نفر در مورد حجاب اختیاری به آن پیوستهاند نیست، بلکه فصل جدیدی از یک حرکت اعتراضی است تا به زعم برگزارکنندگانش، صریحتر از هر زمانی دیگر مطالبات جامعه را بیان کنند؛ به این معنا که مذهبیون معتقد به حجاب نیز در کنار دیگر زنان ایستادهاند تا یکی از جدیترین و بزرگترین کمپینها را برای اعلام مخالفت به حجاب اجباری شکل دهند.
این کمپین البته منتقدان جدی دارد؛ در حالی که تا کنون افراد محجبه به عنوان سرمایههای دینی و فرهنگی جمهوری اسلامی معرفی میشدند، اما حالا آنها هم توسط منتقدان، عضو سازمان مجاهدین خلق یا عمروعاصهای زمانه لقب گرفتهاند!
منتقدان حجاب اجباری؛ پادوهای سازمان مجاهدین و سربازان معاویه شدند!
خبرگزاری تسنیم در گزارشی صحبت کردن درباره حجاب و راهاندازی کمپین را به مثابه مقابله با حکومت اسلامی و همراهی با مسیح علینژاد و سازمان مجاهدین خوانده است و نوشته «اینکه یک نظام حکمرانی اسلامی چگونه باید حجاب را بهبود ببخشد، امری است که سالهاست درباره آن گفتگوهای نظری میشود و بسیار هم خوب است. اما در میانه این گفتگوها معمولاً از یک چیز غفلت میشود و یا توجه به آن در حاشیه قرار میگیرد؛ در بحث نظری و حتی سلیقههای عملی نسبت به حجاب در هر موضعی که باشیم نمیتوان شکلگیری یک کمپین سیاسی بزرگ برای مقابله با اصل اسلام و جمهوری اسلامی را نادیده گرفت و با آن مقابله نکرد، کمپینی که اگرچه اپوزیسیون بدنامی مثل مصی علینژاد به یکی از نمادهای آن تبدیل شده، اما عملاً او نه یک میداندار بلکه پادوی سطحپایینی است که مزدبگیر پروژه بزرگتری است.مصی علینژاد پادوی پروژهای است که مقابله با حجاب اگر یک بخش آن باشد، تحریم و تروریسم اقتصادی و کشتار ایرانیها و نسلکشی یمنیها و زجرکشی فلسطینیها و... حتماً بخش دیگر آن است. علینژاد که بزرگترین افتخارش دیدار با پمپئو (وزیر خارجه سابق آمریکا) جنایتکار است و گزارۀ کلیدیاش (به ایران رحم نکنید) است، نماد هرچه باشد نماد آزادی نیست.»
حسینی همدانی امام جمعه کرج هم در انتقاد از این کمپین گفته «دشمن، چون در برنامههایی که برای ۲۱ تیرماه، روز عفاف و حجاب داشت، پیروز نشد امروز این پویش [من محجبه و مخالف گشت ارشادم]راه انداخته که مشابه قرآن بر سرنیزه کردن سپاه معاویه در جنگ صفین است.»
البته برخی چهرههای مذهبی و دینی از برخورد حاکمیت انتقاد کردند؛ چنانچه آیت الله جوادی آملی نیز وضعیت را آنگونه بد دید که اظهار کرد «مسئله حجاب با فشار سرنیزه حل نمیشود» و سخنان قدیمی خود درباره حجاب را در شبکههای اجتماعی خود بازنشر کرد تا موضع خود را نشان دهد: «گاهی نامه مینویسند که شما چرا ساکت هستید، درباره حجاب و عفاف حرفی نمیزنید. بر فرض با فشار انسان این روسری را یک قدری جلو بیاورد، این که عفاف و حجاب نیست! این، آن فساد را جلوگیری نمیکند... با بگیر و ببند، حداکثر ممکن است ظاهر حفظ شود. این آشفته بازار بودن مساله حجاب و عفاف با فشار سرنیزه حل نمیشود، از راه دیگری فساد را توسعه میدهند...»
حتی کسانی مانند سیدحسن خمینی که معمولا سکوت میکنند تا در حاشیه امن بمانند هم به صف منتقدان پیوسته و اعلام کرد که «این کار هر چه باشد، ارشاد نیست، اسلامی نیست، عاقلانه نیست و هیچ منفعتی هم بر آن مترتب نیست.»
همچنین آیت الله لطف الله دژکام امام جمعه شیراز هم در انتقاد از برخوردهای تندی که اخیر انجام میشود، گفته «در بحث نهی از منکر نباید زیادهروی کرد. ساختار امروز در تقابلی متفاوت از گذشته قرار گرفته تقابلی که بخش قابل توجهی از هواخواهان دیروز خود را هم در آن میبینید.»
اگرچه انتقادات به موضوع حجاب و برخوردهای گاه نسنجیده و خشن گشت ارشاد بسیار افزایش یافته، با این حال مقابله با آنچه حکومت بدحجابی میخواند، همچنان ادامه دارد و تصاویری ناراحتکننده از نحوه برخوردها با موضوع حجاب در شبکههای اجتماعی نشان میدهد قرار نیست برخوردهای قهری تغییر کند.
کمپین «من محجبه هستم و مخالف گشت ارشادم» در چنین فضایی ایجاد شده و در حقیقت معنایی متفاوتتر به خود گرفته است؛ یعنی در حالی که تقابل میان مردم به شدت افزایش یافته بود که نمونه آن در ماجرای سپیده رشنو در اتوبوس رخ داد، اکنون مردم برای پایان دادن یا دستکم برای کاهش تقابل، کمپینی به راه انداختهاند تا در عین پیش بردن مطالبات از یکدیگر حمایت کنند؛ به این معنا که حتی زنان محجبه که قاعدتا میبایست از قانون حجاب اجباری دفاع کنند، با امضاهای خود به شیوه برخورد با دیگر زنان انتقاد کردهاند.
بیشتر بخوانید: تنگ کردن فضای اجتماعی به طغیان اجتماعی منجر خواهد شد
احمد بخارایی جامعهشناس درباره دوقطبیای که در موضوع حجاب ایجاد شده بود، گفته «دوقطبیسازی اجتماعی ریشه در «خرده نظام سیاسی» دارد، خرده نظام سیاسی به عنوان مدیریت کلان جامعه به عنوان سیاستگذاران اصلی جامعه. این دوقطبیها از خرده نظام سیاسی به حوزه اجتماعی و بعد از آن به حوزه اقتصادی نشت میکند و در حوزه فرهنگی نیز مرتبا بازتولید میشود.»
این جمله به این معناست که این دوقطبیها محصول سیاستهای حاکمیت است و در واقعیت، آنچه امروز به عنوان دوقطبی مطرح شده، نه دوقطبی «مذهبی و غیر مذهبی» بلکه دوقطبی ساختگی است که در صورت تغییر سیاستهای موجود، حتما از بین خواهد رفت؛ چنانکه «پویش من محجبه هستم و مخالف گشت ارشادم» از دل همین مذهبیونی برآمده که اتفاقا منتقد قطببندیهای ساختگی هستند.
یعنی در حقیقت مهمترین اتفاقی که رخ داده این است که تندروی به حدی بوده که باعث جدا شدن خط مذهبیون از سیاستگذاران شده است و این زنگ خطری مهم است؛ چه آنکه وقتی جامعه مذهبی کشور که قاعدتا باید مهمترین حامیان جمهوری اسلامی باشند، توسط امام جمعه به «سربازان معاویه» تشبیه میشوند، چگونه میتوان آنچنان که تسنیم میخواهد از موضع «انصاف» تحلیل کرد و «گفتگوی اجتماعی درباره حجاب» را آغاز کرد؟
اما چرا تا این حد بر حفظ موضع قهری در ماجرای حجاب اجباری پافشاری میشود؟ برخی از معتقدان به حجاب اجباری بر این باورند که اگر امروز در مقابل مطرح شدن حجاب اختیاری نایستند و به اصطلاح اجازه دهند دیوار حجاب فرو بریزد، سایر دیوارها نیز دومینووار فرو خواهد ریخت و آن موقع دیگر نمیتوان بود و حکمرانی کرد. وحید یامینپور معاون وزارت ورزش و جوانان گفته «میگویند روسری را آزاد کن، اما او به برداشتن روسری اکتفا نمیکند؛ الان روسری را زده روی چوب و روی بلندی ایستاده، فردا شورتش را روی چوب میزند؟!»
برخی معتقدند پافشاری و بگیر و ببند در موضوع حجاب، اقدامی راهبردی برای به حاشیه بردن مشکلات عمده اقتصادی است و برخی نیز معتقدند گردش مالی نهادهای تصمیمگیر درباره حجاب و عفاف آنقدر بالاست که با آنکه میدانند تصمیمی غلط است، اما همچنان روی آن پافشاری میشود، با این حال این پافشاری آنقدر افزایش یافته که به ضد خودش تبدیل شده است؛ چنانکه اکنون نه کسانی که به حجاب اعتقاد ندارند، بلکه افراد محجبه نیز از این سیاست انتقاد میکنند.