
کدام پدربزرگ یا مادربزرگ بیشترین تاثیر را بر نوهها دارد؟
حضور و حمایت مادربزرگ مادری تأثیر محافظتی ماندگاری بر سلامت روان و رشد کودکانی دارد که با تجربیات تلخ دوران کودکی روبهرو شدهاند.
جامعه ۲۴- بررسیهای جدید نشان میدهد حضور یکی از چهار پدربزرگ و مادربزرگ میتواند تأثیر عمیق و ماندگاری بر زندگی نوههایی که دوران کودکی سختی را تجربه کردهاند، بگذارد. اگر تاکنون گرمای آغوش مادربزرگ یا آرامشی که با ورود به خانهاش و دانستن اینکه یک وعده غذای گرم در انتظار شماست، تجربه کرده باشید، احتمالا نیازی به تحقیقات علمی برای اثبات نقش مهم او در زندگیتان نخواهید داشت. با این حال، مطالعهای تازه توانسته است تأثیرات مثبت مادربزرگها بر مقابله کودکان با سختیهای زندگی را به طور آماری نیز اثبات کند. محققان دانشگاه تورکو در فنلاند دادههای یک نظرسنجی انجام شده در سال ۲۰۰۷ را که در آن ۱۵۶۶ نوجوان انگلیسی و ولزی، در رده سنی ۱۱ تا ۱۶ سال شرکت کرده بودند، مورد بررسی قرار دادند. در این پژوهش، نوجوانانی که با پدربزرگ یا مادربزرگ زندگی میکردند یا هیچ یک از آنها در قید حیات نبودند، از مطالعه کنار گذاشته شدند.
در این نظرسنجی، از پرسشنامهای برای سنجش مشکلات رفتاری و عاطفی شرکتکنندگان استفاده شده بود. دکتر سامولی هله، پژوهشگر اصلی این مطالعه، توضیح داد: «یافته اصلی ما این بود که سرمایهگذاری عاطفی و حمایتی مادربزرگهای مادری میتواند از نوههایشان در برابر اثرات منفی تجربه چندین حادثه ناگوار دوران کودکی محافظت کند.» اصطلاح «تجارب نامطلوب دوران کودکی» که در روانشناسی کاربرد فراوانی دارد، به وقایع آسیبزایی اطلاق میشود که بین سنین صفر تا ۱۷ سالگی رخ میدهد. دکتر ویتنی راگلین بیگنال، مدیر بالینی بنیاد سلامت روان کودکان، در توضیح این مفهوم گفت: «این تجربیات ممکن است شامل سوءاستفاده، غفلت، زندانی بودن والدین، خشونت خانگی یا زندگی با والدینی باشد که با اعتیاد یا فقر دست و پنجه نرم میکنند.»
گرچه همه کودکانی که چنین تجاربی را از سر میگذرانند در بزرگسالی دچار مشکلات نمیشوند، احتمال ابتلا به اختلالات روانی و جسمانی در این افراد بیشتر است و این احتمال با افزایش تعداد این تجارب ناگوار بالاتر میرود. دکتر بیگنال تأکید میکند که این آسیبها میتوانند «رشد مغز کودک را تغییر دهند»، «واکنش بدن به استرس را مختل کنند»، «توانایی برقراری روابط سالم را تحت تاثیر قرار دهند»، «در قدرت یادگیری، تمرکز و تصمیمگیری اختلال ایجاد کنند» و در نهایت «باعث بروز مشکلات روانی جدی شوند.» در بزرگسالی نیز افرادی که چنین تجاربی داشتهاند، بیش از سایرین در معرض ابتلا به بیماریهای مزمن جسمی مانند دیابت، آسم و حتی سرطان قرار میگیرند. از این رو، جلوگیری از بروز تجارب ناگوار یا کاهش اثرات منفی آنها، میتواند تأثیری عمیق و ماندگار بر سلامت روان و جسم افراد داشته باشد. اینجاست که نقش مادربزرگهای مادری پررنگ میشود.
بیشتر بخوانید: چگونه پدربزرگ و مادربزرگ میتوانند حامی باشند نه مداخلهگر؟!
طبق نتایج این مطالعه، کودکانی که در کودکی خود با تجارب ناگوار روبهرو شده بودند، اگر از حمایتهای عاطفی یا مالی مادربزرگ مادری بهرهمند میشدند، کمتر آثار مخرب این تجارب را در بزرگسالی بروز میدادند. نکته جالب توجه این است که تأثیر حمایتی تنها از سوی مادربزرگهای مادری مشاهده شد و در مورد سایر پدربزرگها و مادربزرگها چنین اثری گزارش نشد. هله در این باره گفت این یافته قابل پیشبینی بوده و با نظریهای تکاملی به نام «فرضیه مادربزرگ» همخوانی دارد. بر اساس این فرضیه، کمک مادربزرگها به مراقبت از نوهها، شانس باروری دخترانشان را افزایش میدهد. با این حال، وی تاکید کرد که مطالعه دانشگاه تورکو صرفا الگوهای آماری کلی را نشان میدهد و در واقعیت، موارد متعددی وجود دارد که در آن پدربزرگها یا مادربزرگهای پدری نیز چنین نقش حمایتی مؤثری ایفا کردهاند.
هله همچنین یادآور شد که حتی بیشترین میزان حمایت از سوی مادربزرگهای مادری نیز به طور کامل قادر به از بین بردن اثرات منفی حوادث ناگوار کودکی نیست. او گفت: «هیچ میزانی از سرمایهگذاری حمایتی مادربزرگها در این دادهها نتوانست به طور کامل نوهها را از آسیبهای این تجارب محافظت کند.» از آنجا که اثرات حوادث ناگوار دوران کودکی سالها دوام میآورد، تاثیر حمایتی مادربزرگها نیز میتواند ماندگار باشد. به گفته هله، «سرمایهگذاری عاطفی مادربزرگهای مادری میتواند اثرات طولانیمدتی بر رشد و رفاه کودکان داشته باشد.»
چگونه میتوان از کودکی که با سختی روبهروست حمایت کرد؟
دکتر بیگنال میگوید یکی از بهترین راههای مقابله با آسیبهای دوران کودکی، فراهم کردن یک سیستم حمایتی قوی برای کودک است. این حمایت میتواند از طریق برقراری یک رابطه پایدار، قابل اعتماد و محبتآمیز با یک بزرگسال ایجاد شود. به گفته وی، مادربزرگی که به صورت مداوم، با محبت و قابل اتکا حضور داشته باشد، میتواند به عنوان یک سپر محافظتی عمل کند. دکتر بیگنال همچنین راهکارهایی را برای حمایت از کودکانی که با دشواریهایی روبهرو هستند، ارائه میدهد:
ایجاد روالهای منظم و قابل پیشبینی
فراهم کردن محیطی پایدار و امن
تعیین انتظارات واضح و روشن
رفتار صادقانه، بدون قضاوت و همراه با دلگرمی
الگوسازی برای شیوههای سالم مدیریت استرس
ارائه تشویق و بازخورد مثبت
انتقال فرهنگ و سنتهای خانوادگی برای تقویت حس تعلق
ایجاد فرصتهایی برای ارتباط کودک با سایر بزرگسالان حامی
در نهایت، دکتر بیگنال تأکید میکند: «محبت مادربزرگ یا پدربزرگ چیزی منحصربهفرد و بسیار ارزشمند است و زمانی که این محبت به کودکان منتقل میشود، میتواند نقشی غیرقابل جایگزین در زندگی آنان ایفا کند.»