ازدواج و طلاق کودکان زیر ۱۵ سال معضلی که ادامه دارد/ انزوا و آسیبپذیری سرنوشت کودکبیوهها
ازدواج و طلاق کودکان و نوجوانان یکی از بزرگترین پدیدههای آسیبزای اجتماعی در کشور ماست، آسیبی که بهویژه دختربچهها را هدف قرار میدهد پدیدهای که نهتنها فرصت رشد و بالندگی را از آنها میگیرد که سرنوشت آنان را نیز با مصیبتهای بسیاری مواجه میکند.
جامعه ۲۴، شادی مکی: براساس آمارها طی ۵ سال گذشته ۱۳۱ هزار کودک کمتر از ۱۵ ساله در کشور ازدواج کردهاند این درحالیست که آمارها نشان میدهد میانگین طلاق در میان متولدان نیمه اول دهه ۸۰ به حدود ۱۵ سال رسیده است. عددی قابل تامل از کودک همسری و متعاقب آن کودکبیوهگی.
از سوی دیگر آمار منتشر شده از سوی مرکز آمار ایران خبر از ازدواج ۹۷۵۳ دختر ۱۰ تا ۱۴ ساله در بهار سال ۱۴۰۰ خبر داد، آماری که رکورد آمار فصلی ازدواج دختران در این بازه سنی و طی دو سال پیش از خود را شکست.
با وجود آنکه سالهاست متخصصان و فعالان حوزه کودک بر نادرستی ازدواج کودکان تاکید و بر پیامدهای آن تاکید میکنند، اما باز هم کودکان و بهویژه دختران بر اساس قوانین و سنتها دست به ازدواجهای کودکانه و معمولا ناخواسته میزنند.
در جامعهای که کودکان آن بر اساس مجوز قوانین و نگاه و خواست برخی از جریانهای فکری بدون طی کردن مراحل مختلف بلوغ و رشد ناگهان به بسترهای زناشویی کشیده شده و مسئولیتهای فراتر از سن را به ناچار برعهده میگیرند نمیتوان از حقوق کودک و حمایت از آن سخن به میان آورد.
این ازدواجهای ناخواسته چنان بر کودکان و نوجوانان و بهویژه دختربچههای نسل امروز گران میآید که طی دی و اسفند ماه گذشته دو دختر نوجوان ۱۶ و ۱۷ ساله از اهالی استان سیستان و بلوچستان خود را به آتش کشیدند تا به خانوادهها اعلام کنند که حتی اگر قوانین کشور و سنتهای منطقه و خانواده اجازه ازدواجهای زودرس را میدهند اما این تجویزها هیچیک به معنای اراده و خواست ما برای ورود به زندگی مشترک زودرس نیستند.
به گزارش جامعه ۲۴ نکته دیگر آنکه در بسیاری موارد این کودکان متاهل با مساله بارداری و فرزندآوری و در نتیجه به خطر افتادن حیاتشان مواجه میشوند خطری که ناشی از عدم تناسب میان ویژگیهای جسمی آنها و بارداریست.
نکته آنکه به مدد همین خلا قوانین و وجود قوانین نیازمند اصلاح و بازنگری این جنایت علیه کودکی نسل به نسل ادامه داشته و هر نسل با وجود سختیها و زجرهایی که در این مسیر تجربه کرده است باز هم همین سختیها را برای فرزند خود میپذیرد.
طرفه آنکه در جامعه ما افراد در سنین بزرگسالی نیز با مهارتهای لازم برای مدیریت زندگی مشترک، فرزندآوری و تربیت فرزندان آشنا نیستند، در چنین شرایطی چگونه از کودک یا نوجوانی که به لحاظ جسمی و روانی تکامل نیافته و همچنان نیاز به رشد و آموزش دارد انتظار انجام مسئولیتهای زندگی مشترک و مادر یا پدر بودن میرود.
با توجه به آمار کودکبیوهها و صدماتی که این گروه از کودکان و نوجوانان به تبع ازدواج و طلاق زودهنگام میخورند کدام سازوکار برای درمان زخمهای وارده بر این بچهها و حمایت از آنان در حین یا بعد از زندگی مشترک وجود دارد؟ جالب آنکه هیچکس هنوز به این سوال پاسخ نداده است که واقعا علت این همه اصرار برای تصاحب و تخریب کودکی و نوجوانی افراد و بهویژه دختربچهها چیست؟
بیشتر بخوانید: خودسوزی یک کودک همسر در سیستان و بلوچستان/ کودک همسران ، قربانی فقر و سنتها
کاهش فاصله شروع زندگی مشترک تا طلاق طی دهه اخیر
سید حسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران درباره ازدواج و طلاق زودهنگام متولدان دهه ۸۰ به جامعه ۲۴ میگوید: از مهمترین مسائلی که بهویژه طی دهه اخیر در ایران نگرانیهایی را در جامعه ایجاد کرده، موضوع روند افزایشی طلاق و روند کاهشی ازدواج و کاهش فاصله شروع زندگی مشترک تا طلاق بوده است.
وی با اشاره به اینکه در کنار این معضلات با ازدواج افراد زیر ۱۵ سال نیز مواجه بودهایم، عنوان میکند: آمارها در این حوزه همواره متفاوت بوده است قبلا آمارها بیش از ۵۰ هزار مورد را گزارش میداد، اما بعدها به ۴۰ هزار نفر رسیده است که نشان میدهد ازدواج بچههای کمتر از ۱۵ ساله روندی کاهشی داشته است.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران خاطرنشان میکند: اما وقتی ازدواج در سن پایین صورت بگیرد با توجه به اینکه افراد پختگی لازم برای مدیریت مشکلات، مدیریت روابط و ایفای نقشهای اجتماعی را ندارند و احساس بر معیارهای منطقی ازدواج غلبه مییابد طبیعتا میتواند به طلاق در سن پایین منجر شود. آمارهای منتشر شده نشان میدهد که برای زندگی مشترک داشتن بلوغ و آمادگی پذیرش نقشهای این زندگی اهمیت بیشتری دارد.
به گفته چلک نحوه آشنایی و انتخاب شریک زندگی در دهه کنونی عمدتا از روال قبلی خارج و نقش خانوادهها در این حوزه کمتر شده است یعنی این خود افراد هستند که دست به انتخاب همسر میزنند، در چنین شرایطی احتمال اینکه تصمیمگیریها پختگی لازم را نداشته باشند وجود دارد. طلاق میتواند یکی از پیامدهای چنین ازدواجهایی باشد، یعنی در چنین ازدواجهایی احساسات لحظهای بهانهای برای ازدواج میشود که چنین تبعاتی نیز به دنبال دارد.
انزوا و احساس تنهایی از پیامدهای طلاق کودکان
وی میافزاید: هرقدر سن طلاق کاهش یابد در همه ابعاد آثار مخربتری خواهد داشت. افرادی که در سنین پایین، یک زندگی نافرجام، نابسامان و شکستخورده را تجربه کنند، به دلیل شرایط سنی برای پذیرش این موضوع با سختی مواجه میشوند و این موضوع میتواند بر روحیه و رفتارشان در تعامل به دیگران و حتی بر نگاه آنها نسبت به زندگی آیندهشان تاثیر بگذارد. تاخیر در ازدواج مجدد از جمله پیامدهای این حوزه است. حالا اگر افراد حمایت خانواده را نیز نداشته باشند پیامدهای منفی آن بیشتر خواهد بود.
این مددکار اجتماعی اظهار میکند: اگر افراد زیر ۱۵ سالهای که ازدواج کرده و طلاق گرفتهاند توانایی آن را نداشته باشند که گلیم خود را از آب بیرون بکشند قطعا بعد از طلاق صدمات بیشتری را در زندگی تجربه خواهند کرد. اگر این افراد دارای ظرفیتها و مهارتهایی نباشند باز هم میزان صدمات وارد بر آنها بیشتر میشود. انزوا و احساس تنهایی بخش دیگری از پیامدهای طلاق در سن پایین است.
بیشتر بخوانید: از کودک همسری تا زن کشی؛ داستانهای تلخی که ادامه دارند/ قوانینی که در پیشگاه زنان شرمنده و توخالیاند
وی خاطرنشان میکند: اگر این بچهها فرزندی هم داشته باشند (بسته به اینکه سن بچه چقدر بوده و حضانت او را به چه کسی بدهند) گاهی برای فرار از فشارها به فرزندشان پناه میبرند. همچنین گرچه امروز قبح طلاق مثل گذشته نیست، اما در برخی مناطق از جمله شهرهای کوچک، روستاها و در کل محیطهای کوچک که معمولا فشارهای اجتماعی بیشتر است میتواند فشارهای وارده بر افراد چنین شرایطی بیشتر شود.
چلک عنوان میکند: بیپناهی و عدم برخورداری از حمایتهای لازم برای کنترل پیامدهای بعد از طلاق در این سنین و بازتوانی روانی -اجتماعی این افراد میتواند آثار منفی بیشتری را برای این افراد به دنبال داشته باشد.
رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران با تاکید بر اینکه در برخی مناطق کشور ازدواج در سنین پایین همچنان یک امر پسندیده است، میگوید:، اما وقتی میانگین سن ازدواج در کشور را بررسی میکنیم مشاهده میشود که در کلانشهرها شرایط چنین نیست یا توزیع پراکندگی ازدواج در این سنین را که بررسی کنید متوجه میشوید که در برخی مناطق مانند سیستان و بلوچستان معمولا ازدواج در سن پایین رایج است، اما در برخی مناطق فرد ۳۰ ساله هنوز بچه محسوب میشود بنابراین نگرش به ازدواج در کودکی نه تنها در مناطق مختلف که در میان خانوادههای مختلف نیز متفاوت است؛ بنابراین بسترهای فرهنگی در این حوزه بسیار موثر هستند.
آنطور که چلک توضیح میدهد معمولا پراکندگی ازدواج در سنین پایین در شهرهایی رخ میدهد که بافت سنتی بر آن غالب است، اما در کلانشهرها اینگونه نیست.
وی خاطرنشان میکند: میانگین سن ازدواج مثلا در شهری مانند تهران تفاوت قابل توجهی با میانگین سن ازدواج در شهرهایی مانند زاهدان، شهرکرد و ... دارد. طبیعتا توزیع پراکندگی طلاق در سنین پایین هم در بسیاری مناطق با توزیع پراکندگی ازدواج در سنین پایین ارتباطی تنگاتنگ دارد.