
زندگی با فیلتر اینستاگرام
این روزها دیدن یک جفت چشم خوشحال و بانویی که قبراق و سرحال روزش را شروع میکند، چای تازه دم و خوش رنگ را داخل لیوانی زیبا میریزد، روزمرگیهایش را در اینستاگرام به اشتراک میگذارد به سرگرمی برخی کاربران اینستاگرام تبدیل شده است.
جامعه ۲۴ - انگار در خانههایشان نه دعوا و اختلافی هست، نه مشکل مالی و نه بیماری، همهاش خوشی است و خوشحالی. از وسایل خانه و زندگیشان که چیزی نگوییم، همه آنها از بهترین جنسها تهیه شده و از شدت تمیزی برق میزنند، گویی در این خانهها آدم زندگی نمیکند! از در و دیوارشان لبخند سرازیر میشود و انرژی مثبت در همه جای آن جاری است. از چشمان پر امیدشان که هر روز راه جدید و همواری برایشان گشوده شده، بگذریم، اصلاً برای آنها گرفتاری معنایی ندارد. انگار به دنیا آمدهاند تا بدون دردسر زندگی کنند.
وقتی چشمان غمگینت به یکی از صفحههای اینستاگرامی که پایه آن چنین محتواهایی است، میافتد نخستین سؤالی که از خودت میکنی این است که من زندگی میکنم یا او؟
چرا حال بد و لحظههای تلخ باید برای من و همه خوشیها مال او باشد و بعد یادت میآید که زندگیات چه چیزهایی کم دارد و هر لحظه دلسرد و دلسردتر میشوی، اما همچنان به دیدن و دنبال کردن این صفحههای رنگ و لعابدار که شبکههای مجازی تا خرخره از آنها پر شده، ادامه میدهی!
کمی عقبتر برویم، به آن جایی که چاردیواریها حرمت داشت، فقط آشنایان و اقوام میتوانستند وارد خانههایمان شوند، آن هم در گوشهای از پذیرایی مینشستند و مشغول گپ و گفت میشدند، آلبومهای عکس هم خصوصی بود و هر کسی اجازه ورق زدن آنها را نداشت، اما حالا بعضی از کاربران شبکههای اجتماعی همه را به گوشه و کنار خانههایشان به شکل مجازی راه میدهند و با نمایش دادن خوشیهایشان که شاید هم نمایشی باشد موجب دلسردی برخی از زندگی میشوند. آنها عکسهای خصوصی و خانوادگیشان را بهراحتی در این فضا منتشر میکنند.
این روزها دیدن یک جفت چشم خوشحال و بانویی که قبراق و سرحال روزش را شروع میکند، چای تازه دم و خوش رنگ را داخل لیوانی زیبا میریزد، روزمرگیهایش را در اینستاگرام به اشتراک میگذارد و تمام وسایل آشپزخانهاش که به لطف فیلتر دوربینهای تلفن همراه برق میزند و درخشش نور خورشید آن را صد چندان کرده، به سرگرمی برخی کاربران اینستاگرام تبدیل شده است.
گویی اگر این افراد چنین صفحههایی را نگاه نکنند نمیتوانند از رختخوابشان جدا شوند، اما این موضوع که تا چه اندازه زندگی آنها را تحت تأثیر قرار میدهد، سؤالی است که برای رسیدن به پاسخ آن، ما را بر آن داشت تا با چند شهروند و کارشناس روانشناسی و جامعهشناسی صحبت کنیم.
مقایسه زندگی
بانویی که شاغل است و به گفته خودش روزی ۶ تا ۸ ساعت کار میکند با بیان اینکه در لا به لای کارهایش و برای استراحتی کوتاه به اینستاگرام سرک میکشد و صفحههای مورد علاقهاش را نگاه میکند، از احساس بیهودگی و خستگی مضاعف خود در این زمان خبر میدهد، چون به اعتقاد او زندگی آرامی را که در قاب تلفن همراهش نشسته، هرگز تجربه نکرده است.
او میگوید: دیدن صفحههای اینستاگرامی و دنبال کردن اینفلوئنسرها موجب افزایش نارضایتی از شغل و زندگی شخصیام شده است.
شهروندی دیگر هم که به گفته خودش هر روز زمانی که چشمانش را باز میکند چندین صفحه اینستاگرامی موسوم به سوئیت هوم (خانه شیرین) را نگاه میکند و هر شب قبل از خواب هم باید این عادتش را تکرار کند، از به هم ریختن وضعیت زندگیاش شاکی است، چون احساس میکند خانه و وسایل و حتی رفتارش با کودک و همسرش خوب نیست و مدام خود را زیر سؤال میبرد و در حالت مقایسه قرار میدهد.
او به تمایل خود به مصرفگرایی اشاره میکند به طوری که از فرد قانع و ساده به شخصی پرتوقع و تجملاتی تبدیل شده و همیشه به فکر خرید کردن و تغییر و تعویض وسایل خانهاش است.
فرصت یا آفت؟
لباسهای همیشه اتو کشیده و برند، خانههای دستمال کشیده، آب دادن گلدانها و حتی سرخ کردن پیاز و مراحل مختلف تهیه غذا و... محتوای این صفحههای اینستاگرامی شده و جالب این است که بازدید کنندگان زیادی هم دارد، اما وقتی دقت کنی متوجه میشوی زمان زیادی را از دست دادهای بدون اینکه فایدهای داشته باشد و فقط فرصتسوزی کردهای.
یک کارشناس روانشناسی در همین باره معتقد است: با وجود اینکه شبکههای اجتماعی برای بسیاری از کاربران فضای کسب و کار را فراهم کرده و آنها از این فرصت استفاده کردهاند تا شغلی را برای خود دست و پا کنند یا کسب و کارشان را گسترش دهند، اما برخی فقط در این شبکهها میچرخند و با سر زدن به صفحههایی که بار منفی بر آنها میگذارد اجازه میدهند تمام زوایای فردی و اجتماعیشان تحت تأثیر قرار گیرد.
«قاسمی» با بیان اینکه شبکههای اجتماعی که اکنون همه را درگیر خود کرده، هم فرصت است و هم آفت، میافزاید: بعضی از صفحههای اینستاگرامی پرطرفدار که حتی دنبال کنندگان آنها به هزاران نفر نیز میرسد محتوایی غیر از روزمرگی ندارند، اما طرفداران پر و پا قرصی دارند که برای دیدن پست جدید لحظه شماری میکنند، ولی قضیه به همین جا ختم نمیشود، بسیاری از این کاربران بدون اینکه خودشان متوجه شوند، از سوی این صفحهها بمباران میشوند و علاوه بر اینکه آرامش ذهنی خود را از دست میدهند دچار آفتی به نام ناامیدی میشوند، چون فکر میکنند زندگی خود را باخته و راه فراری ندارند.
وی بیان میکند: گردانندگان این صفحهها برای اینکه تبلیغات خود را انجام دهند باید محتوا تولید کنند و چه چیزی راحتتر از سوژههای دم دستی مانند روزمرگیهایی که همه ما با آنها مواجه، ولی به آنها بیتوجه هستیم و این افراد با رنگ و لعاب دادن به آنها، تصاویر زیبایی را خلق میکنند تا تعداد کاربران خود را افزایش دهند و با افزایش بازدیدهای صفحه خود بتوانند تبلیغات بیشتری دریافت کنند و درآمدشان افزایش یابد.
یک کارشناس روانشناسی تصریح میکند: کاربران ناخودآگاه بهدنبال کردن لحظه به لحظه این صفحهها عادت و تصور میکنند خود را سرگرم کردهاند، اما حتی اگر مشکل زیادی نیز نداشته باشند در ضمیر ناخودآگاه آنها حس منفی ایجاد میشود، چون تمام زوایای زندگیشان را زیر سؤال میبرند و با زندگی صاحب صفحه مقایسه میکنند.
بیشتر بخوانید: راهکارهای طلایی برای جلوگیری از هک تلفن همراه
وی افزایش توقع از زندگی و اختلافات خانوادگی را مهمترین مشکلی میداند که برای این افراد ایجاد میشود و میافزاید: برخی فعالان این عرصه مانند سلبریتیها بسیار پرطرفدار شدهاند و یک هدف را دنبال میکنند که آن هم کسب درآمد است، اما کاربران شان با حسرت به زندگی آنها نگاه میکنند.
لبه تیغ
در عین حال، یک جامعهشناس با تأکید بر اینکه شبکههای اجتماعی تمام ابعاد زندگی ما را تحت تأثیر خود قرار داده و باید مراقب این شمشیر دو لبه باشیم، میگوید: افرادی که در دام صفحههای موسوم به سوئیت هوم میافتند گویی روی لبه تیغ زندگی میکنند، چون نه تنها از این صفحهها بهرهای نمیبرند بلکه علاوه بر تباه کردن اوقات فراغت و از دست دادن زمانی که میتوانسته بسیار بهتر سپری شود، از روزهایی که گذراندهاند یا در پیش رو دارند غمگین میشوند و به پوچی میرسند.
«محمودی» با بیان اینکه گردانندگان این صفحهها فقط لحظههای خوبشان را به اشتراک میگذارند و سعی میکنند بهترین چیزها را به تصویر بکشند و میدانند چه مواردی خواهان بیشتری دارد و همین موضوع موجب میشود فرد تلاش کند شبیه آنها زندگی و حتی وسایلش را مانند آنها تهیه کند و در صورتی که موفق نشود دچار ناامیدی میشود.
وی نیز بر مصرفگرایی کاربران در اینگونه موارد اشاره و اظهار میکند: تصاویری که این افراد به نمایش میگذارند گاهی اوقات به افسانه شبیه میشود و مانند تارهای عنکبوت کاربران را در خود گرفتار میکند بهطوری که آنها تلاش میکنند سبک زندگی خود را تغییر دهند تا شبیه زندگی آنان شود.
محمودی ادامه میدهد: شبکههای اجتماعی برای کسب درآمد فضای خوبی است و افراد زیادی هم موفق شدهاند با ایجاد صفحههای جذاب و مخاطبپسند از این راه درآمد کسب کنند، اما بر مصرفگرایی در جامعه دامن میزند و موجب بروز مشکلات اقتصادی و روحی و روانی برای برخی خانوادهها میشود لذا کاربران این صفحهها باید هوشیار باشند تا دچار آسیبهای روحی و روانی نشوند و زندگیشان را طبق الگوهای فضای مجازی تغییر ندهند.
وی اضافه میکند: تماشای زندگی دیگران در شبکههای اجتماعی چیزی جز آه و حسرت باقی نمیگذارد و فرد را از تفکر سازنده و تکاپو باز میدارد و تصور میکند بقیه از او برتر هستند و این آسیب بزرگی است که میتواند شخصیت فرد را شکننده و او را منزوی کند.