یکی از شاخهای مجازی که برای دیدن دختر مورد علاقهاش به تهران آمده بود، هنگام دستگیری دزدان تلفنهمراهش، مرگ یکی از آنها را رقم زد.
جامعه ۲۴- ساعت ۲۲چهارشنبه سوم شهریور امسال، یکی از ماموران کلانتری جوادیه به بازپرس کشیک قتل دادسرای جنایی تهران اطلاع داد سارقی در جدال با مالباخته جان باخته است. تیم جنایی با حضور در محل با جسد مردی ۴۰سالهای روبهرو شدند. پسر جوانی نیز در محل حضور داشت که بازداشت شد.
متهم دیروز به شعبه سوم بازپرسی دادسرای جنایی تهران منتقل شد و مدعی بود برای دیدن دختر مورد علاقهاش به تهران آمده که با سارق گوشی درگیر شده و او فوت کرده است.
قرارشد پلیس برای مشخص شدن ادعای پسر جوان از اهالی تحقیق کرده و فیلم دوربینهای مداربسته محل مرگ سارق را بازبینی، هویت مرد فوت شده را شناسایی کنند و به دنبال همدست فراری او باشند.
دیروز در حاشیه حضور متهم در دادسرای جنایی، فرصتی دست داد تا با او گفتوگویی کنیم که او از زندگی پر غصهاش گفت.
*از زندگیات بگو
-نوزاد که بودم والدینم در خیابانی در شهرستان فسای استان فارس رهایم کردند. زوجی که سالها ازدواج کرده و بچه نداشتند مرا از هفت سالگی از بهزیستی تحویل گرفتند و نزد خودشان بردند. مادرخواندهام دختر میخواست که نشد و با من اختلاف و درگیری داشت. سال۹۰صلاحیت نگهداریام ازآنها سلب شد، اما با اصرار پدرخوانده دوباره به خانه بازگشتم. هم درس میخواندم و هم کار میکردم. پنج ماه پیش، پدرخواندهام در خانه فوت شد. مادرخواندهام، چون دل خوشی از من نداشت به اتهام قتل عمد از من شکایت کرد که بازداشت شدم. اما پزشکی قانونی اعلام کرد او سکته قلبی کرده و آزاد
شدم.
بیشتر بخوانید: دستگیری قاتل مرد بلال فروش پس از ۱۲ سال
*برای چه به تهران آمدی؟
-در فضای مجازی فعالیت داشتم و صفحهام ۱۲ هزار دنبالکننده داشت. یک ماه پیش در اینستاگرام با دختری ۲۸ساله آشنا شده و دو روز قبل از حادثه برای دیدنش به تهران آمدم. روز اول روی پل عابر پیاده حوالی پایانه بیهقی رفتم تا برای صفحه اینستاگرامم عکس بگیرم و در اینستاگرام بگذارم. عابران فکر کردند میخواهم خودکشی کنم، به همین دلیل با پلیس و آتشنشانی تماس گرفتند. آنها وقتی فهمیدند من قصد خودکشی ندارم، رفتند. به خانه دختر مورد علاقهام رفتم و شب را آنجا ماندم.
*چرا سارق کشته شد؟
-شب دوم قرار بود دختر جوان به دنبالم بیاید تا او را ببینم و به شهرستان برگردم. بعد از اینکه با او صحبت کردم و گفتم کجا منتظرش هستم، دو سارق موتورسوار با چاقو حمله کردند و گوشی آیفون ۳۵میلیون تومانی و کیف و مدارکم را دزدیدند. موقع فرارشان، پیراهن یکی را گرفتم که از روی موتور افتاد. وارد کوچهای شدم و در خانهها را زدم و کمک خواستم. مرد همسایه زنگ زد، گشت موتوری آمد و فهمید سارق فوت شده، من به دردسر افتادم و بازداشت شدم.