مرد سالخورده به اتهام قتل همسر صیغهای اش محاکمه شد و خانواده مقتول برای او درخواست قصاص کردند.
جامعه ۲۴- دیسال۹۷، مردی مأموران پلیس را از ناپدید شدن خواهر ۵۰سالهاش به نام توران باخبر کرد و گفت: «خواهرم معلم بازنشسته بود. او سال۹۱ با مرد سالخوردهای به نام اصغر که دارای فرزند بود ازدواج موقت کرد. چند روزی است هر چه با خواهرم تماس میگیرم پاسخ تماسهایم را نمیدهد. سراغش را از شوهرش گرفتم، اما جواب درستی نشنیدم. نگرانم برای خواهرم مشکلی پیش آمده باشد به همین خاطر از پلیس درخواست کمک دارم.»
با اعلام این مفقودی تلاش برای یافتن آن زن آغاز شد و مأموران در نخستین گام از بررسیهای خود ابتدا شوهر وی را مورد تحقیق قرار دادند، اما او مدعی بود از سرنوشت همسرش اطلاعی ندارد.
تلاشها در این زمینه ادامه داشت تا اینکه در بررسی تلفن همراه و آنتندهی گوشی توران در منزل شوهرش و خانه پسرشوهرش به نام آرمین، همچنین استفاده اصغر از کارت عابر بانک همسرش، وی بار دیگر مورد بازجویی قرار گرفت تا اینکه در روند بازجوییها به قتل همسر موقتش اعتراف کرد.
او در شرح ماجرا گفت: «من و همسرم شش سال قبل با هم ازدواج کردیم، اما تفاهم نداشتیم. به خاطر اختلافات خانوادگی چند بار از هم جدا شدیم تا اینکه آخرین بار او به خانهام آمد که کار به درگیری کشید. در آن درگیری او را با چاقو کشتم سپس جسدش را با همدستی پسرم مثله کردم و تکههای جسد را در چند کیسه جاسازی کرده و در درهای در خارج از شهر رها کردیم.»
با اقرارهای مرد سالخورده پسر وی نیز تحت بازجویی قرار گرفت، اما مدعی شد از ماجرای قتل بیخبر است.
با گذشت سهسال از حادثه در حالیکه ردی از جسد مثله شده توران به دست نیامده بود، اصغر به اتهام قتل عمد، جنایت بر میت و سرقت کارت عابربانک مقتول و پسرش به اتهام سرقت و اخفایادله جرم راهی زندان شدند و پرونده با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
بیشتر بخوانید: قتل پدر در شب ازدواج مجدد
پدر و پسر در اولین جلسه رسیدگی مقابل هیئت قضایی شعبه دوم دادگاه قرار گرفتند. ابتدای جلسه نماینده دادستان متن کیفرخواست را قرائت کرد. سپس برادر و چهار خواهر مقتول درخواست قصاص کردند و برادر مقتول گفت: «اصغر میدانست خواهرم بازنشست شده است و سنواتش را گرفتهاست. او در بازجوییها گفته است توران کارت عابر بانکش را چند ماه قبل به او داده بود، اما در روند تحقیقات معلوم شد خواهرم یک هفته قبل از ناپدید شدنش از کارت عابر بانکش استفاده کرده است. از طرفی اصغر به خاطر کهولت سن و شرایط جسمی که دارد نمیتواند به تنهایی مرتکب قتل شده باشد و جسد را مثله کند. او به خاطر پسرش جرمش را گردن گرفته است. پدر و پسر هر دو در این قتل نقش داشتهاند و برای هر دو نفر درخواست قصاص داریم.»
در ادامه شوهر سالخورده مقتول در جایگاه ایستاد و خلاف اظهاراتش قتل را انکار کرد و گفت: «من و همسرم در ششسال زندگی مشترک دو بار از یکدیگر جدا شدیم. چند بار هم در این مدت او را صیغه کردم و به خانهام رفت و آمد داشت. آخرین بار در خانه نبودم که تماس گرفت و خواست به خانهاش برگردد. از او خواستم صبر کند تا به خانه بروم، اما قبول نکرد. وقتی وارد خانه شدم از او خبری نبود پیگیر شدم که همسایهها گفتند او سوار یک پراید شد و از خانه بیرون رفتهاست. از آن روز به بعد از او خبری نشد و هنوز هم از سرنوشت او اطلاعی ندارم.»
متهم در ادامه به سئوالات قاضی پاسخ داد.
قاضی: چرا بعد از طلاق چند بار او را صیغه کردی؟
متهم: به اصرار خودش او را صیغه میکردم.
قاضی: در تحقیقات مشخص شدهاست که کارت عابر بانک همسرت نیز دست تو بود؟ علت آن چیست؟
متهم: ما با هم حساب مشترک داشتیم و قرار بود با پولی که در آن حساب بود سرپرستی یک کودک را به عهده بگیریم.
قاضی: چرا تکلیف حساب مشترک را روشن نمیکردید؟
متهم: بیشتر پولهای آن حساب متعلق به من بود.
قاضی: در مورد کشف آثار خون در خودروات چه دفاعی داری؟
[ سکوت متهم]قاضی: در مورد اظهارات اولیه چه توضیحی داری؟ تو نزد پلیس به قتل و مثله کردن جسد اعتراف کرده بودی. حالا چرا قتل را انکار میکنی؟
متهم: به خاطر فشارهای بازجویی به قتل اعتراف کردم، اما حالا میگویم بیگناه هستم و از سرنوشت توران اطلاعی ندارم.
درادامه پسر متهم که با قرار وثیقه آزاد بود در جایگاه ایستاد و با انکار اتهاماتش گفت: «باور کنید از ماجرای قتل همسر دوم پدرم اطلاعی ندارم. من فقط کارت او را از پدرم گرفته بودم و فکر میکردم او خودش کارتش را به پدرم داده است. حالا از سرنوشت آن زن اطلاعای ندارم و نمیدانم چه بلایی سرش آمده است.»
در پایان هیئت قضایی جهت صدور رأی وارد شور شد.