مرد میانسالی که هنگام خرید یک دستگاه موتورسیکلت، فروشنده را به قتل رساندهبود، با درخواست قصاص از سوی اولیایدم محاکمه خواهد شد.
جامعه ۲۴- ۱۱مهرسال ۹۹، مأموران پلیس تهران از قتل مرد جوانی به نام سیروس در یک منزل مسکونی در خیابان زرتشت باخبر شدند. وقتی مأموران به محل حادثه رفتند با جسد مرد ۳۸ساله روبهرو شدند که بر اثر فشار بر عناصر حیاتی گردن کشته شده بود. با انتقال جسد به پزشکی قانونی مردی که با مأموران تماس گرفتهبود و در محل حاضر بود خودش را قاتل معرفی کرد. آن مرد که آرش نام داشت بازداشت شد و به پلیسآگاهی منتقل شد.
متهم تحت بازجویی قرار گرفت و در شرح حادثه گفت: «من تولیدی پوشاک دارم و سیروس را از قبل میشناختم. او در کارگاه تولیدی با موتورش کار میکرد و همیشه برای من بار جابهجا میکرد. مدتی بود موتورش چشم مرا گرفتهبود به همین خاطر در این مورد با او صحبت کردم و به او سپرده بودم هر وقت قصد داشت موتورش را بفروشد به من اطلاع دهد.»
متهم ادامه داد: «این گذشت تا اینکه چند روز قبل تماس گرفت و گفت میخواهد موتورش را بفروشد. وقتی درباره مبلغ آن سئوال کردم گفت نظرش ۳۵میلیون تومان است. قبول کردم و قرار شد برای معامله به خانهام بیاید. آن روز سیروس همراه دو نفر از دوستانش به خانهام آمد. با دیدن دوستانش اعتراض کردم و گفتم میخواهم زمان معامله تنها باشیم. به خاطر اینکه ممکن است آنها در معامله دخالت کنند و مشکل پیش بیاید. به همین خاطر خواستم دوستانش از خانهام بیرون بروند. دو مردی که همراه او بودند قبول کردند و از خانه بیرون رفتند. من و سیروس نشستیم و درباره معامله صحبت کردیم. به او گفتم ۲۰میلیون تومان را به صورت نقد به او میدهم و موتور را تحویل میگیرم. ۱۵ میلیون تومان باقیمانده را هم بعد از اینکه سند را به نامم زد به او میدهم. سیروس این پیشنهاد را پذیرفت.»
بیشتر بخوانید: بخشش دو زندانی قبل از قصاص
متهم در خصوص قتل گفت: «بعد از این صحبتها سیروس گفت تشنه است و از من خواست تا برایش یک لیوان آب بیاورم. به همین خاطر به آشپزخانه رفتم که یکباره سیروس از پشت سر به من حمله کرد و کمرم را محکم گرفت. از رفتار او شوکه شدهبودم به همین خاطر کار به درگیری کشید. او از من قوی هیکلتر بود، اما من ورزشکار بودم و توانستم به او غلبه کنم. سیروس وقتی دید من مقابل او مقاومت میکنم همان موقع به رویم چاقو کشید و درگیری بین ما تا اتاق پذیرایی کشیده شد. او تلاش میکرد تا با چاقو مرا بزند که روی کمرش نشستم و چاقو را از دستش گرفتم و آن را به گوشهای از اتاق پرتاب کردم. سپس دستانم را روی گلوی او گذاشتم تا کمی آرام شود که یکباره متوجه شدم از نفس افتادهاست. خیلی ترسیده بودم و از نگرانی شماره اورژانس را به خاطر نمیآوردم. در آن شرایط نمیدانستم چکار کنم که یکباره به فکرم رسید با پسرم تماس بگیرم. از او شماره اورژانس را خواستم. وقتی شماره را گرفتم بلافاصله تماس گرفتم، اما وقتی مأموران اورژانس بالای سر سیروس رسیدند گفتند مرده است و تلاشها بیفایده است. باور کنید قصد کشتن او را نداشتم.»
متهم در پاسخ به این سؤال که چرا سیروس بدون هیچ دلیلی به طرف تو حمله کرد؟ گفت: «باور کنید ما هیچ مشکلی نداشتیم و آن روز حین معامله به اختلافی نخوردیم. نمیدانم چرا این کار را کرد. گمان میکنم، چون به او گفته بودم ۲۰میلیونتومان را نقدی میپردازم فکر میکرد پول نقد را در خانه دارم. همین باعث شد او وسوسه شود و فکر سرقت به سرش برسد.»
با اقرارهای متهم و بعد از بازسازی صحنه جرم، کیفرخواست علیه وی صادر و مرد میانسال راهی زندان شد. پرونده نیز با کامل شدن تحقیقات به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا متهم در شعبه تعیین شده از خودش دفاع کند. این درحالی است که اولیایدم برای او درخواست قصاص کردهاند.