یک جرمشناس میگوید: پیش مقدمه کاهش تکدیگری فعال شدن چرخه اقتصاد است. همچنین کار باید دارای ارزش و احترام باشد و بعد از این مرحله میشود به مساله متکدیان یک توجه قضایی و انتظامی کرد.
جامعه ۲۴- تکدیگری در کشور به اوج رسیده است آنچنانکه حتی در گوشه و کنار خیابان نیز متکدیان مشاهده میشوند. البته با گذشت زمان برخی از آنها شکل و شمایل جدیدی به خود گرفته و سبک و سیاق نمایش خود را تغییر دادهاند. حالا افرادی با ظاهری آراسته و حتی شیک از شهروندان تقاضای کمک به بهانههای مختلف میکنند. عدهای نیز با نوشتن برگههای کوچک طلب کمک از مردم در باجههای عابربانک و ارائه شماره کارت بانک به حرفه گدایی مشغولند.
در این بین، اما انتشار تصاویری از متکدیان در حال شمردن پولهای فراوانی که از همین راه کسب کردهاند حس بیاعتمادی شدید نسبت به همراهی با نیازمندان را در میان شهروندان ایجاد میکند، شهروندانی که خود از تنگنای اقتصادی در رنج هستند، اما علاقهمند هستند که با همه رنج خود به همنوعی که در شرایط بدتر قرار دارد کمک کنند.
تاثیر تگدیگری فقیرنماها بر شهروندان
حضور بیشمار متکدیانی که لزوما نیازمند نیستند علاوه بر اینکه چهره شهر را مخدوش میکند، با بیاعتماد کردن مردم اقبال افرادی که واقعا نیاز به کمک دارند را برای جلب حس همدردی مردم کاهش میدهد و چه بسیارند افرادی که حتی دیگر به فراخوانهایی که برای کمک به نیازمندان داده میشود هم اعتماد ندارند. نوع عملکرد خیریهها و برخی از سوءاستفادههای مالی در این موسسات نیز بر این بیاعتمادی دامن میزند.
به هر روی خطر تکدیگری در آنجا مشاهده میشود که برخی افراد برای جلب ترحم مردم از کودکان خود و در بسیاری مواقع از کودکان اجارهای سوءاستفاده میکنند. واقعیت این است که آسیبهای اجتماعی چنان متنوع هستند که نمیتوان حکم یکسره داد که متکدیان همگی بینیاز و سوءاستفادهگر هستند همچنان که نمیتوان حکم کلی داد که همه آنها آسیبدیده و نه بزهکار هستند.
تکدیگری البته علل متنوعی داردٰ. فقر مالی و فرهنگی، رسوم برخی از مناطق ایران مبنی بر نگاه به گدایی به عنوان یک شغل آبا و اجدادی، حضور اتباع بیگانهای که برخی از آنها ایران را به دلیل رویکرد خاص مردم ایران به دستگیری از فقرا مقصد خوبی برای جمعآوری پول از طریق گدایی میدانند و حتی برخی اختلالات روانی مسائلی هستند در کنار عدم رسیدگی و حمایت دولت از نیازمندان واقعی همگی از عواملی هستند که به افزایش تکدیگری در ایران منجر شدهاند. لازم به ذکر است که قطعا باید میان متکدیان و افراد دستفروش و کودکان کار تفکیک جدی قائل شد.
افزایش ۳ برابری متکدیان تهران طی ۲ سال
به گزارش سلامتنیوز سال ۹۷ معاون وقت حمایتهای اجتماعی سازمان خدمات اجتماعی شهرداری تهران از حضور حدود ۵ هزار متکدی در پایتخت خبر داده و گفته بود:بر اساس آمار گشتهای شهرداری تهران، از تعداد ۲ هزار و ۹۴۷ مددجوی متکدی شناسایی شده در شش ماهه اول سال ۹۷ تعداد ۱۲۷ نفر اتباع خارجی بودهاند
دوسال بعد و در سال ۹۹ آمارهای ارائه شده توسط شهرداری تهران از وجود بیش از ۱۵ هزار متکدی در تهران حکایت داشت یعنی آمار متکدیان در تهران طی ۲ سال ۳ برابر افزایش یافته بود. همان زمان رئیس اورژانس اجتماعی وقت کشور عنوان کرده بود که بیشتر آمارها غیررسمی بوده و باید شیوعشناسی شود، اما انتشار ویروس کرونا در افزایش تکدیگری نقش داشته است.
سیدحسن موسوی چلک، رئیس انجمن مددکاران اجتماعی ایران نیز درباره پدیده تکدیگری در کشور عنوان کرده بود: «با مصوبه شورای عالی اداری در سال ۷۸، شهرداری با همکاری چند سازمان مسئول کنترل موضوع تکدیگری شد، کمیته امداد، بهزیستی، دادگستری، بیمهها و فنی و حرفهای هر یک مسئولیتهایی را عهده دار شدند، اما عمده کار بر دوش شهرداری و نیروی انتظامی است، با این حال در طول این سالها، این چرخه از بین نرفته و اقتصاد تکدیگری با خلاقیتهای مختلف در حال چرخش است.»
بیشتر بخوانید: توانمندسازی ۲ هزار متکدی در پایتخت
با توجه به اینکه تکدیگری و شیوع آن در کشور میتواند تبعات هولناکی به دنبال داشته باشد و شرایط بد اقتصادی نیز ممکن است هر لحظه شهروندان ضعیفشده را به این ورطه مایوسکننده بکشاند با دکتر رضا غنیلو جرم شناس دراینباره گفتگو کردیم.
آمار دقیقی از متکدیان نداریم
غنیلو به سلامتنیوز میگوید: ما بحثی داریم تحت عنوان فقر که در ایران به اشتباه به آن گدایی گفته میشود. فقرجرم نیست، اما گدایی و طلب کمک مصرانه از دیگران کردن مخصوصا به صورت وجه نقد از قدیم تا کنون جرم شناخته شده است. البته در اکثر کشورها گدایی جرم شناخته میشود. یعنی طلب پول بدون ارائه کالا و با اصرار و بدون دلیل، جرم محسوب میشود. به علاوه اینکه هرجرمی و یا اکثر جرمها آسیب هم محسوب میشوند.
وی با بیان اینکه مانند اکثر آسیبهای اجتماعی در خصوص میزان تکدیگری نیز آمار دقیق و متقنی وجود ندارد، عنوان میکند:، اما آنچه که مسلم است آمار تکدیگری، قابل توجه و روبه رشد است یعنی امسال نسبت به یکسال قبل بیشتر شده است، اما حجم واقعی آن را کسی نمیداند و آمار به صورت تخمینی است، مثلا یک نفر میگوید ۵۰۰ نفر متکدی داریم ویگری میگوید ۳ میلیون نفر، اما هیچکدام از این آمارها شاخصی ندارند و معلوم نیست کدام یک درست هستند.
این جرمشناس با اشاره به اینکه تکدیگری یا گدایی محصول دوعلت اساسیست، اضافه میکند: یکی بحث سبک زندگی یا نظام آموزشی، تربیتی خانواده و دوم نحوه ارزشگذاری جامعه و قضاوتهای فرهنگی جامعه، یعنی در جامعهای اگر احساس شود که کمک به فقیر ثواب دارد براساس اشتباهی که ابتدا به آن اشاره کردم گدا را فقیر میپندارند و دست به این عمل میزنند. در نتیجه گدایان همواره با استفاده از برانگیختن حس دلسوزی دیگران و استفاده از عبارات خدا خیرت بده، عاقبت بخیر شوی، ثواب دارد و ... متمسک شده و چهره خودشان را هر روز رنجورتر، ضعیفتر و فقیرتر نمایش میدهند.
وی در ادامه توضیح میدهد: از طرف دیگر موضع نظام تربیتی خانواده در ایجاد پدیده تکدیگری مهم است، به عنوان مثال خانمی که گدایی میکند فرزندانش گدایان آیندهاند، خواهر و برادرش گدایان اکنون و پدر و مادرش گدایان گذشتهاند. ما معمولا یک جامعه ثابت در تولید گدا داریم به این معنا که ما گدایانی داریم که به صورت نسل در نسل، طایفهای و یا حتی منطقهای این کار را انجام میدهند. یعنی از کودکی تا بزرگسالی گداست.
البته در گذشته گاهی آقایان جوان موقتا شغلشان را تغییر میدادند مثلا قاچاقچی مواد کلاهبردار و یا دزد میشدند و زمانیکه سنشان بالا میرفت باز به چرخه خانواده باز میگشتند. اما در حال حاضر باتوجه به اینکه شرم و حیا فرو ریخته، درجامعه شاهد گدایان بسیار جوان ۱۸ یا ۲۰ ساله هستیم که دیگر مانند گذشته هم تظاهر به نقص بدنی نمیکنند. درحال حاضر گدایانی را در سطح بهشت زهرا داریم که بسیار جوان هستند و به سر قبور رفته و از مردم طلب کمک میکنند و هیچ معلولیتی را هم از خودشان به نمایش نمیگذارند.
گدایی یک سبک زندگی تعلیمیافته
این جرمشناس خاطرنشان میکند: متأسفانه این پدیده در کنار گسترش فقر که من منکر آن نیستم، در حال تبدیل شدن به یک موضوع اپیدمیک است و سرایتگری میکند به این معنا که در گذشته گدایی در خانوادهها و طایفههای خاصی مرسوم بوده و رواج داشته است، اما رو به افزایش بودن این پدیده نشان میدهد که گدایی در جامعه مورد الگوبرداری قرار گرفته است، به این معنی که حتی افرادی که خانوادههایشان گدا نبودهاند، گدایی را به عنوان یک شغل بیدردسر پذیرفتهاند. تنها ابزار انجام این عمل زیر پا گذاشتن علونفس است. یعنی اینکه فرد از دیگران درخواست کمک کند و خجالت نکشد و این موجب افزایش گدایی شده است.
غنیلو این نوع گدایی را چندان هم محصول فقر ندانسته و توضیح میدهد: به باورمن این نوع گدایی یک سبک زندگی تعلیم یافته است، به این معنا که برخی از مردم علاوه بر اینکه شغلهای کاذب دیگری را پیدا میکنند به این دلیل که کار نکنند یا کاری وجود ندارد و یا کار کردن سخت است و ... گدایی هم تبدیل به یک گزینه شده و یکی از مشاغل کاذب محسوب میشود.
این شغل کاذب شاید در روزهای اول برای افراد آماتور درآمدزا نباشد، اما اگر فردی بتواند ۳ الی ۱۰ روز در این شغل مداومت کند، به قول خودشان راههایش را پیدا میکند.
وی در پاسخ به این سوال که برای کاهش آمار متکدیان در کشور چه اقداماتی لازم است؟ میگوید: در کشور ما هم کار احترام ندارد و هم به دلیل رکود اقتصادی کار وجود ندارد بنابراین در جامعهای که کار درآمدزا نبوده و پول ناشی از آن هم مورد احترام نباشد، این عوارض طبیعی است.
برخورد قضایی و قانونی با اینگونه مسائل جواب نمیدهد، در حال حاضر زندانهای ما برای زندانیهایمان جا نداریم، حالا اگر ما اردوگاههایی برای نگهداری متکدیگران درست کنیم، در کنار آن هم اردوگاههای معتادان وجود دارد و اگر به همین صورت برای هر گروهی اردوگاه و زندان درست کنیم، ایران به اردوگاه و زندان تبدیل میشود.
اقتصاد فعال آمار متکدیان را کاهش میدهد
به باور این متخصص جرمشناسی پیش مقدمه کاهش تکدیگری فعال شدن چرخه اقتصاد است. همچنین کار باید دارای ارزش و احترام باشد و بعد از این مرحله میشود به مساله متکدیان یک توجه قضایی و انتظامی کرد.
وقتی مردم مشاهده کنند که کار هست به افراد متکی میگویند چرا کار نمیکنی؟
ولی الان فرد فقط احساس همدردی میکند، چون در جیب خودش هم هیچ پولی نیست. وقتی مشاهده میکند که فرد گدا حتی لباس هم ندارد میگوید مقداری پول به او بدهم که حداقل غذایی برای خودش تهیه کند.
غنیلو خاطرنشان میکند: اگر اقتصاد فعال و جامعه شاداب بود آمار متکدیان قطعا با آموزشهای همگانی فروکش میکرد. اما به دو نکته انتظامی خیلی مهم باید توجه کرد، یکی ورود اتباع خارجی به کشور مخصوصا از بخشی از کشور پاکستان، که علاوه بر بحث گدایی، آلودگیهای بهداشتی را هم به کشور وارد میکنند. مساله دوم سواستفاده از کودکان در گداییست.
یعنی کودکان نوزاد تا زیر ۱۰ سال برای گدایی مورد بهرهبرداری قرار میگیرند. در قانون مادهای داریم تحت عنوان سلب حضانت، این قانون اجازه داده است که والدینی که از کودک خود برای گدایی سوءاستفاده میکنند از آنها سلب حضانت شود و دیگر آن بچه مال آنها نیست و بچه را به شیرخوارگاه یا مهدکودکهای دولتی میفرستند برای ادامه زندگی.
در واقع ما در این زمینه قوانین محکمی داریم، اما متاسفانه به خوبی اجرا نمیشود.