صفحه نخست

حوادث

روان

تغذیه

سبک زندگی

گردشگری

عکس

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۹۰۸۴
تاریخ انتشار: ۰۹:۰۶ ۲۲ بهمن ۱۴۰۰

پارک ملی بمو، در شمال شهر شیراز واقع شده است. این پارک ملی که در سال ۱۳۴۱ به عنوان منطقه ممنوعه اعلام شد، وسعتی بیش از ۱۰۰ هزار هکتار داشت، اما افزایش جمعیت و گسترش شهر شیراز وسعت آن را محدود کرد

جامعه ۲۴ - در سال ۱۳۴۹ با وسعت ۴۸ هزار هکتار به عنوان پارک ملی شناخته شد. بمو شامل ۳ رشته‌کوه است که به موازات یکدیگر و از شرق به غرب امتداد دارند. در میان این رشته‌کوه‌ها دشت‌های باریکی است که با وجود وسعت اندک از جمعیت قابل توجهی آهو میزبانی می‌کنند و در تپه- ماهور‌های گسترده اطراف هم قوچ و میش را می‌توان مشاهده کرد. براساس معیار رشد شاخ، پارک ملی بمو و پارک ملی ورمنجه کرمانشاه از ابتدا جزو بهترین زیستگاه‌های بز و پازن بوده‌اند.

در سرشماری سال پیش، ۳ هزار و ۱۰۰ قوچ و میش و کل و بز و در آخرین سرشماری سال جاری حدود ۲ هزار و ۷۰۰ قوچ و میش و کل و بز در بمو شمارش شده است. این کاهش جمعیت از نظر برخی نگران‌کننده است چنانکه در خلال ماه‌های گذشته دو محیط‌بان و یک همیار محلی که خواستند نام آن‌ها فاش نشود، با فواصل زمانی مختلف نگرانی خود را درباره کاهش آمار وحوش پارک ملی بمو به روزنامه اعتماد اعلام کردند. نگرانی آن‌ها بیشتر به واسطه روش حفاظتی جدیدی است که از آن با عنوان حفاظت مشارکتی نام برده می‌شود، اما سازوکار آن در بمو گویا مشخص نیست.


بیشتر بخوانید: بلبل خرما در چه شرایطی صادر می‌شود؟/ صدور پرندگان پرورشی نیازمند تاییدیه سازمان دامپزشکی کشور


محمدعلی سلمان‌پور؛ سرپرست پارک ملی بمو و مدیر پیشین منطقه حفاظت‌شده گنو هرمزگان، به این دغدغه‌ها پاسخ داده است.

گزارشاتی از پارک ملی بمو رسیده که شکارچیان متخلف و سابقه‌دار در قالب طرح حفاظت مشارکتی وارد این پارک شده و به اسم همکاری زمینه حضور شکارچیان دیگر را هم فراهم کرده‌اند؛ آیا این مساله صحت دارد؟

همان‌طورکه می‌دانید حفاظت مشارکتی لازمه مدیریت و حفاظت پایدار از تنوع زیستی است، اما جلب مشارکت مردم در امر حفاظت خود موضوع حساسی است و قطعا نیاز به درگیر کردن همه ذی‌نفعان و بسترسازی دارد. در پارک ملی بمو هنوز طرح حفاظت مشارکتی عملیاتی نشده، چون این امر مستلزم آموزش و توانمندسازی جوامع بومی حاشیه پارک و سازماندهی آنان و در نهایت ساختارسازی و اجرای طرح است.

سال گذشته با یکی از گروه‌های تسهیلگر متخصص و حرفه‌ای در پروژه‌های مشارکت روستایی کشور مذاکراتی انجام و به عنوان گام نخست هم دو کارگاه آموزشی برای کارشناسان و سمن‌ها با موضوع مشارکت برگزار شد. به دلیل حساسیت موضوع به دستور مدیر کل استان، پیشنهاد طرح برای تامین اعتبار در دستورکار قرار گرفت، اما در نهایت اعتبار پیش‌بینی‌شده تامین نشد. چنانکه مستحضر هستید، استمرار این برنامه‌ها و ارتباط مستمر با جامعه محلی در پروژه‌های مشارکتی ضروری است و در غیر این صورت باعث از دست رفتن ظرفیت ایجادشده و اعتماد جامعه محلی می‌شود بنابراین تصمیم بر آن شد که به دلیل فراهم نبودن مقدمات اولیه این طرح تا تامین منابع مالی مطمئن و مستمر به تعویق افتد، اما این ارتباط و زمینه‌سازی برای نهادینه کردن این

روش مدیریتی، به آرامی در حال انجام است؛ و دلیل حضور شکارچیان چیست؟

البته لازم به توضیح است که در این میان یکی از شکارچیان دارای سابقه مراجعه و با ابراز ندامت از اقدامات گذشته، اعلام کرد که خواهان فرصت است؛ ایشان گفت که اگر فرصت جبران برایش فراهم شود آمادگی دارد تا توانمندی خود را برای حفاظت به کار گیرد و سازمان حفاظت محیط زیست هم برای نشان دادن حسن‌نیت مقرر داشت که ایشان مدتی به‌طور آزمایشی و البته به‌طور مستقیم تحت نظارت رییس پارک در حفاظت همکاری کند، اما در ادامه و پس از مدت کوتاهی با توجه به مشاهده نشانه‌هایی از حاشیه‌سازی و برای جلوگیری از به حاشیه رفتن مشارکت مردم، با ایشان مذاکره و نسبت به شرایط فعلی توجیه شدند و در نهایت هم این همکاری قطع شد. هم‌اکنون تنها سه نفر همیار محیط زیست با پارک بمو همکاری می‌کنند که آن‌ها هم هیچ‌گونه سابقه تخلف شکار و صید ندارند.

منابع محلی گفته‌اند که گوشت شکار به قیمت‌های گزاف هر لاش شکار تقریبا ۱۰ میلیون تومان در شهر شیراز و گاه حتی شهرستان‌های استان خرید و فروش می‌شود و دلیل آن هم این است که متخلفین متوجه شده‌اند که پارک بمو از نظر حفاظت محیط زیست به حال خود رها شده؛ نظر شما در این مورد چیست؟

اگر به سابقه حفاظت در پارک ملی بمو نگاهی داشته باشید، در همه دوره‌ها مسائل این پارک با حساسیت خاصی پیگیری شده و از گذشته تاکنون حفاظت با جدیت دنبال می‌شده، اما به هر شکل تهدید‌های پارک به خاطر محاصره بودن در شهر‌ها و روستا‌ها زیاد است، در حال حاضر نیز فعالیت‌های حفاظتی نه تنها کمرنگ نشده بلکه با توجه به افزایش تهدیدات تقویت هم شده است. به عنوان مثال می‌توان به ایجاد چادر‌های شبانه‌روزی حفاظت از پارک در ارتفاعات حساس پارک و اختصاص تعداد قابل توجه محیطبان مامور به خدمت ازشهرستان‌های فارس به پارک ملی بمو و به‌کارگیری تکنولوژی‌های جدید نظیر پهپاد و دوربین‌های سوپر زوم و بهسازی وسایل نقلیه اشاره کرد.

در این چند ماه حداقل سه گروه از شکارچیان سابقه‌دار و گوشت‌فروش دستگیر و تحویل مقامات قضایی شده‌اند که دستگیری بعضی همراه با درگیری مسلحانه و به خطر افتادن جان ماموران بوده است. چنانکه در مورد اخیر اینجانب هم در درگیری با متخلفین که یک بار دیگر هم در مردادماه سال جاری با اسلحه جنگی دستگیر شده بود، دچار آسیب‌دیدگی شدید شدم، اما با حمایت دستگاه قضایی بلافاصله متخلفین دستگیر شدند. منکر وقوع تخلف در منطقه نیستیم، همان‌گونه که هیچ‌کس نمی‌تواند چنین ادعایی را در هیچ نقطه‌ای در کشور داشته باشد. در کنار مشکلاتی که در زمینه شکار غیرقانونی داریم، موضوع حفظ و حراست از فنس‌های پارک هم مطرح است و هم‌اکنون یک گروه از محیط‌بانان شبانه‌روز در حال پایش و مراقبت برای جلوگیری از سرقت فنس‌های حفاظتی پارک ملی هستند. این مسائل را هم باید لحاظ کرد. متخلف امروز با متخلف چند سال قبل فرق زیادی دارد، تقاضای شکار معیشتی به خاطر شرایط اقتصادی رشد کرده، اما همین گزاف بودن قیمت که اشاره کردید، نشان از این دارد که عرضه کم و شکار غیرقانونی نرخ پایینی دارد.

در مورد دامی که از روستا‌های همجوار مانند روستا‌های محمودآباد، شول، تربر، دودج، شهرک سعدی، بردج و باجگاه بدون ضابطه وارد پارک می‌شوند؛ چه اقداماتی انجام شده؟

یکی از چالش‌های پارک ملی بمو از گذشته چرای دام بوده که در حاشیه سایر اقدامات حفاظتی قرار گرفته، لذا در اولین اقدام مقابله جدی با چرای غیرقانونی دنبال شد و بخش زیادی از انرژی و وقت محیط‌بانان صرف مقابله با چرای غیرقانونی می‌شود. این اداره بیش از ۲۵ دامدار متخلف را به دادگاه معرفی کرده و برخورد با چرای غیرمجاز به کمک دادگستری نسبت به چند سال گذشته بسیار بیشتر بوده. نکته قابل ذکر اینکه با توجه به شرایط خشکسالی سال قبل که تقریبا نصف میانگین درازمدت بارش داشتیم، از طرف مقامات محلی هم برای تعامل با دامداران تحت فشار بوده‌ایم، چرا که آنان معتقدند در سال خشکی مثل امسال باید به دامداران کمک شود، اما محیط‌بانان پارک ملی بمو برای اجرای قانون پارک‌های ملی و همین‌طور بیم شیوع طاعون نشخوارکنندگان کوچک امکان این تعاملات را نداشته و به جد با متخلفین برخورد می‌کنند.

این صحبت که ورود موتوسیکلت و ماشین شخصی به پارک ملی بمو آزاد شده، چقدر صحت دارد؟

ورود به پارک برای طبیعت‌گردی هیچ‌گاه ممنوع نبوده و گردشگران می‌توانند به تعداد معدود با کسب مجوز ورود از اداره کل محیط‌زیست فارس با همراهی محیط‌بان وارد زون‌های طبیعت‌گردی پارک شوند و اصولا یکی از کارکرد‌های اصلی پارک ملی، تفرج و طبیعت‌گردی است. اما طرح موضوع به این شکلی که شما مطرح کردید، خیر، صحت ندارد. به هر حال کسانی که معتقد به حفاظت پادگانی از پارک هستند نه تنها از مشارکت مردم محلی بلکه از حضور گردشگران نیز هراس دارند.

یکی از موافقان طرح می‌گوید که برخی محیط‌بان‌ها از این کار راضی نیستند، چون کارشان بیشتر شده و اگر در گذشته از زیر کار شانه خالی می‌کردند، الان این شرایط را ندارند و ناراضی هستند، اما برخی نظر دیگری دارند و می‌گویند که خون محیط‌بان در پارک ملی بمو برای حفاظت از حیات وحش ریخته شده. نظر خود شما چیست و مشکل از کجاست؟

اول اینکه وظیفه همه ما برخورد قاطع با شکارچیان غیرقانونی است و هیچ شکارچی در پارک جرات نخواهد کرد که خدای ناکرده محیط‌بانی را تخریب کند، اما اینجانب بر اساس تجربه بر این باورم که یکی از چالش‌های حفاظت مشارکتی، تقابل محیط‌بان و همیاران است که این موضوع باید بررسی و تقابل به تعامل تبدیل شود، با تقسیم وظایف به عنوان مثال سپردن آبرسانی و ضدعفونی آبشخور‌ها به همیاران و گشت و کنترل و جلوگیری از شکار به محیط‌بانان می‌توان این تقابل را به حداقل رساند. در حال حاضر هم هیچ شکارچی در قالب همیار با محیط‌بانان پارک ملی بمو همکاری ندارد که باعث نگرانی شود.

پرسش اساسی در مورد پارک ملی بمو این است که شاید محیط‌بان‌ها و همیار‌های پارک در مورد نحوه این مشارکت توجیه نشده‌اند؛ نظر شما چیست؟

با توجه به پیچیدگی‌های حفاظت در پارک ملی بمو که بین سه شهر و قریب ۱۲ روستا و همجوار کلانشهر شیراز واقع شده، این مساله مشخص است که توسل به شکار یک رویکرد نهادینه شده فرهنگی در بین ساکنان اطراف و اقوام متنوع آن است لذا استفاده از رویکرد مشارکتی و مدیریت اکوسیستمی از ضروریات حفاظت منطقه است. در حال حاضر هنوز طرح حفاظت مشارکتی تدوین نشده و شورای مدیریتی برای پارک ملی بمو تشکیل نشده و فقط اقداماتی محدود برای زمینه‌سازی حفاظت مشارکتی در حال انجام است، اما معتقدم با اجرای طرح و گذشت زمان وقتی محیط‌بانان مشاهده کنند که میزان تخلفات شکار و صید کاهش و تقابل محیط‌بان و شکارچی‌ها کم می‌شود، همراهی بیشتری خواهند داشت. در هر تغییر رویکردی چنین مقاومت‌هایی طبیعی است. محیط‌بان به خوبی با مشاهده صدور حکم محکومیت‌های همکاران خود از قصاص گرفته تا پرداخت دیه به شکارچیان می‌داند که درگیری بین شکارچی و محیط‌بان بازی دو سر باخت است. پس می‌پذیرند که حفاظت مشارکتی به نفع خود آن‌ها خواهد بود.

آیا جزییات این طرح تاکنون در اختیار کارشناسان مستقل قرار گرفته است؟

پروپوزال اولیه طرح با نظرخواهی از تسهیلگران با تشکل‌های مردم‌نهاد و کارشناسان اداره کل و تعدادی از محیط‌بانان و تحت نظر دفتر آموزش و مشارکت‌های مردمی اداره کل تهیه شده، اما اگر قرار باشد به مرحله اجرا برسد حتما جلسات هم‌اندیشی برگزار خواهد شد.

نظر یکی از کارشناسان مستقل این است که همکاری و نظرخواهی باید در همه مناطق تحت حفاظت سازمان محیط زیست باشد ولی مشارکت مستقیم آن‌هم در جایی مانند پارک ملی که بهره‌برداری در آن تعریف نشده، مصداقی ندارد. نظر شما چیست؟

همان‌گونه که پیش‌تر هم اشاره کردم؛ هنوز این طرح در پارک ملی بمو انجام نشده و برپایی چند چادر و به‌کارگیری سه همیار محلی به منزله اجرای طرح حفاظت مشارکتی نیست، صرفا یک فعالیت و همکاری کوچک داوطلبانه است. تنها بهره‌برداری ممکن در پارک‌های ملی برابر طرح جامع پارک، طبیعت‌گردی و انجام تحقیقات مطالعات و آموزش بازدیدکنندگان است که از سال‌های قبل با هماهنگی اداره کل انجام می‌شود.
اینکه می‌گویید با گذشت زمان تعارض‌ها کمتر خواهد شد.

چه بازه زمانی منظورتان است و اگر آن‌طورکه انتظار دارید، کار پیش نرود و جمعیت حیات وحش کمتر شود، راهکار شما چه خواهد بود؟

اول اینکه من اعتقادی به کاهش جمعیت حیات وحش ندارم ممکن است بر اثر خشکسالی سال آبی گذشته، افزایش جمعیت حیات وحش را نداشته باشیم که آن‌هم امری طبیعی است، اما کاهش جمعیت حیات وحش نداشته‌ایم. مورد دوم اینکه اجرای برنامه حفاظت مشارکتی فرآیندی است که استقرار آن حداقل ٥ سال زمان می‌برد و نتایج آن حداقل در یک بازه ۱۰ ساله نمایان می‌شود و با افزایش میزان مشارکت جوامع محلی عرصه تخلف بر شکارچیان بسیار تنگ‌تر خواهد شد و البته حفاظت مشارکتی به معنای عدم برخورد با متخلفین نخواهد بود. وقتی مردم محلی خود را صاحب پارک ملی و حیات وحش بدانند، بسیاری از مشکلات به خودی خود حل می‌شوند. غیر از سرشماری که گاهی نتایج آن تحت‌تاثیر عوامل انسانی به عمد یا به سهو ممکن است کم و زیاد شود از راه‌های دیگری مانند بررسی رفتار حیوانات علفخوار قابل شکار هم می‌توان به امنیت منطقه پی برد، به عنوان مثال وقتی گله قوچ و میش وکل و بز اجازه می‌دهد تا به آن‌ها نزدیک شویم، حکایت از آن دارد که آرامش بر منطقه حکمفرماست. منطقه‌ای که در آن مشاهده گونه‌ای مانند پلنگ هر هفته گزارش می‌شود حکایت از وضعیت خوب زیستگاه و طعمه دارد.

درباره کاهش آمار سرشماری اخیر نظر شما چیست؟

اینکه از کاهش جمعیت صحبت می‌شود باید دید چه درصدی کاهش داشته که به آن به عنوان یک چالش نگاه کنیم. خوشبختانه در پارک ملی بمو جمعیت کنونی بز و پازن و قوچ و میش نسبت به مساحت ۴۸۰۰۰ هکتاری پارک آمار رضایت‌بخشی است. این جمعیت پایدار و رو به رشد است که می‌تواند خود را حفظ کند و با این تعداد نگرانی بابت بقای آن در حال حاضر وجود ندارد. تغییرات این اعداد نمی‌توانند ملاک قضاوت و نسبت دادن آن به شکار غیرمجاز باشد هر چند منکر شکار غیرمجاز نیستیم. اما در کنار این عواملی مانند وضعیت آب‌وهوایی، تجربه افراد شمارشگر و انتخاب مسیر‌ها هم روی نتیجه سرشماری اثرگذار خواهد بود؛ نمی‌توان وضعیت خشکسالی شدید سال گذشته را که خود بر نرخ زادآوری حیات وحش موثر بوده از نظر دور داشت.

چیزی که در پارک ملی بمو مهم است بهبود وضعیت زیستگاه و ایجاد امنیتی است که نتیجه آن پراکنش حیات وحش در سراسر زیستگاه‌های منطقه است. به آمار بلندمدت پارک نگاه کنید این اختلاف آماری که برخی مواقع رشد غیرمنطقی و بعضی مواقع میزانی کاهش داشته، در بعضی از سال‌ها به چشم می‌خورد. به عنوان مثال رقم حدود ۳ هزار و ۱۰۰ راس مربوط به سرشماری پاییز سال ۹۹ به دلیل شیوع کرونا و بنا به دلایلی چندان قابل استناد نیست چنانچه این عدد در سال ٩٨ حدود ٢٨٠٠ راس گزارش شده و سال ۹۷ حدود ٢١٠٠ راس که تفاوت بین سال‌های ۹۷ و ۹۸ هم قابل توجه است. ضمن اینکه در روز سرشماری سال جاری بنا به گزارش نیرو‌های نظامی در یکی از پادگان‌های حاشیه پارک، گله بزرگی از حیات وحش گزارش شد که در سرشماری لحاظ نشد بنابراین کاهشی در آمار نبوده که منشا نگرانی باشد ضمن اینکه کاهش آمار حتی چند راس هم حتما مایه نگرانی خواهد بود بنابراین مقداری ناهماهنگی در آمار وجود دارد که باید اصلاح شود.

دیدگاه کاربران