صفحه نخست

حوادث

روان

تغذیه

سبک زندگی

گردشگری

عکس

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۰۰۱۷
تاریخ انتشار: ۰۸:۰۸ ۰۱ اسفند ۱۴۰۰
پسر گمشده در بهزیستی پیدا شد؛

پسر کوچولوی ۴.۵ ساله ورامینی‌که چهارشنبه هفته گذشته همراه با یک دختربچه ۱۱ساله ناپدید شده بود، سرانجام روز جمعه پیدا شد. مسؤولان بهزیستی با مشاهده تصویر منتشرشده پسربچه در شبکه‌های مجازی، او را در حالی که در منطقه خاوران و نبرد تهران در حال تکدیگری بود، پیدا کردند.

جامعه ۲۴- از چهارشنبه هفته پیش که علی‌اصغر، پسربچه ورامینی ناپدید شد، یک آب خوش از گلوی خانواده پایین نرفت. مادر خودش را مقصر می‌دانست و شماتت می‌کرد، پدر هم به‌شدت بی‌تاب بود و دربه‌در دنبال فرزندش می‌گشت. اولین کاری که پدر انجام داد، انتشار وسیع عکس پسرش در شبکه‌های مجازی بود که کارساز بود و سرانجام علی‌اصغر صحیح و سالم پیدا شد.

رضا صالحی، پدر علی‌اصغر در مورد ناپدید و پیدا شدن پسرش می‌گوید: «ما در ورامین زندگی می‌کنیم. پسرم روز چهارشنبه همراه با دختر ۱۱ساله همسایه که من هیچ شناختی از آن‌ها ندارم و خانه‌شان چند خانه با ما فاصله دارد ناپدید شد. آن روز من در محل کارم در قالیشویی بودم و همسرم در خانه بود. همسرم مشغول لباس‌شستن بود که دختر همسایه ساعت ۲ بعدازظهر دنبال پسرم آمد و او را برای بازی‌کردن با خودش برد.

مدتی که گذشت، پسرم به خانه برنگشت. همسرم که مشکوک شده بود، دنبال پسرم گشت، اما هیچ رد و نشانی از او پیدا نکرد. ساعت ۸ شب بود که همسرم موضوع را تازه به من اطلاع داد. به‌شدت نگران بودم و می‌ترسیدم بلایی سر پسرم بیاید. برای همین عکس او را همراه با عکس دختر ۱۱ساله در شبکه‌های اجتماعی منتشر کردم و همزمان دنبال او هم می‌گشتم.»

هر ساعتی که می‌گذشت، دلهره این‌که چه بلایی ممکن است سر علی‌اصغر بیاید، پدر و مادر را زجر می‌داد. دست هیچ‌کدام به جایی بند نبود. پدر سراغ خانواده دختر ناپدیدشده رفت و آن‌ها هم اظهار بی‌اطلاعی کردند و گفتند خبر ندارند دخترشان کجا رفته است.

در این میان، پدر به آگاهی رفت و از ناپدیدشدن پسرش خبر داد. پس از شکایت، هرجایی که احتمال می‌دادند علی‌اصغر را برده باشند گشتند. از بهزیستی ورامین تا پزشکی‌قانونی و هرجایی که به فکرشان می‌رسید سر زدند، اما علی‌اصغر انگار آب شده و به زمین فرورفته بود.


بیشتر بخوانید: اعتراف قاتل ناصر به قتل بعد از دو ماه


سه روز پس از ناپدیدشدن علی‌اصغر، گوشی تلفن‌همراه پدر زنگ خورد. با هر کلمه‌ای که از دهان فرد مقابل خارج می‌شد، گل از گل پدر می‌شکفت. علی‌اصغر پیدا شده بود.

پدر ادامه می‌دهد: «یکی از افرادی که در بهزیستی شرق تهران بود با من تماس‌گرفت و گفت عکس پسرتان را دیده‌ام و او حالا در بهزیستی است. باورم نمی‌شد. به ما گفت ماموران کلانتری پسرم را در حالی که در منطقه نبرد و خاوران تهران مشغول تکدیگری بود، پیدا کرده و او را به بهزیستی برده بودند.
روز شنبه هم به بهزیستی رفتم، اما پسرم را تحویل ندادند و گفتند باید مراحل قانونی‌اش طی شود. قرار است از بهزیستی برای بازدید به خانه ما بیایند. من، چون خیلی بی‌تاب پسرم بودم، اجازه دادند یکی دو دقیقه او را از نزدیک ببینم. با این‌که نتوانستم پسرم را به خانه ببرم، اما خوشحالم که صحیح و سالم پیدا شده است. آن دختر هم ظاهرا در بهزیستی است.

من شناختی از خانواده او ندارم، اما تا جایی که می‌دانم، پدرش معتاد است. حتی پدر و مادرش هم دنبال دخترشان نیامدند. فقط یکی از اقوام‌شان با من تماس گرفت و گفت اوضاع چطور است که گفتم پسرم را پیدا کرده‌ام. آن‌طور که من شنیده‌ام، این دختر سابقه ناپدیدشدن هم داشته است و اولین باری نیست که چنین اتفاقی می‌افتد.»

برچسب
دیدگاه کاربران