صفحه نخست

حوادث

روان

تغذیه

سبک زندگی

گردشگری

عکس

صفحات داخلی

کد خبر: ۴۲۰۱۳
تاریخ انتشار: ۱۷:۳۷ ۲۱ مهر ۱۴۰۱

آسیه باکری، دختر شهید حمید باکری در واکنش به حرف های علی اکبر رائفی پور در صدا و سیما که بیان کرده بود معترضان برای غریزه های جنسی اعتراض می کنند، استوری منتشر کرد، که در ادامه می بینید.

جامعه ۲۴ آسیه باکری، فرزند شهید باکری در یک استوری اینستاگرامی به توهین رائفی پور به شهدا در رسانه ملی پاسخ داد. دختر شهید باکری در این رابطه نوشت: تقصیر شما نیست، کسی نیست توی دهانتان بزند.

بیوگرافی آسیه باکری

آسیه باکری متولد ۱۵ اردیبهشت ۱۳۶۲ میباشد، او دختر شهید حمید باکری از فرماندهان سپاه پاسداران بوده که سالها در جنگ ایران و عراق فعالیت کرد و در نهایت در ۶ اسفند ۱۳۶۲ به شهادت رسید و زمان شهادت حمید باکری دخترش آسیه باکری فعالیت های زیادی در زمینه حقوق زنان انجام داده است در چند سال اخیر با توییت ها و پست و استوریهای اینستاگرامی از حقوق بانوان در کشور دفاع و حمایت کرده است.

مهدی باکری چطور به شهادت رسید؟

مهدی باکری و ۱۲ تن از فرماندهان و مسئولان لشکر در عملیات بدر، حسین‌وار جنگیدند و حسین‌وار به شهادت رسیدند. بعدازظهر ۲۵ اسفند ۱۳۶۳ ارتش عراق پس از ورود به حربیه، در دشت مقابل گلوگاه کیسه‌ای پیش آمد و پس از تصرف خاکریز اول خودی، نیروهای لشکر عاشورا را محاصره کرد.

جمشید نظمی فرمانده گردان سیدالشهدا (ع)، چند بار با اصرار از مهدی باکری فرمانده لشکر، خواست تا هر چه سریع‌تر عقب‌نشینی کنند و از حلقه محاصره دشمن نجات یابند، ولی هر بار پاسخ او چنین بود: «ما می‌خواهیم با دشمن بجنگیم چگونه برگردیم. مسئله اسلام در میان است… خدا بالای سر ماست… همین‌جا خواهیم جنگید و به عقب نخواهیم رفت.»

اندکی بعد که محاصره کامل‌تر و نبرد تن‌به‌تن شد، کاملی بی‌سیمچی فرمانده، پیغام رمزی را که از قرارگاه رده بالاتر لشکر دریافت کرده بود، به اطلاع مهدی باکری رساند: «می‌گویند شما به عقب برگردید.»، اما باز هم مهدی باکری راضی نشد و از بی‌سیمچی و دیگر نیروها خواست روی سیل‌بند را با آتش پوشش دهند. سپس خود با پرتاب چند نارنجک پشت سیل‌بند بازگشت و مانند یک تکاور ماهر به نبرد ادامه داد.

لحظه شهادت شهید باکری

در گرماگرم نبرد، تکبیرگویان و در حال ذکر و دعا برای حضرت صاحب الزمان (عج) و طلب استعانت از آن حضرت، در حالی که نیروهای همراهش را به مقاومت تشویق می‌کرد، ناگهان تیری به پیشانی مهدی باکری اصابت کرد. سپس او به قایقی که دیگر مجروحان در آن قرار داشتند منتقل شد و قایق به عقبه نیروهای خودی در شرق دجله حرکت کرد.

در این میان، در حالی‌که تیربار دشمن قایق را زیر رگبار گرفته بود، یک گلوله آر. پی. جی به موتور قایق اصابت کرد. در پی این اقدام؛ قایق به سرعت آتش گرفت و پیکر نازنین فرمانده و همرزمان مجروحش سوخت. مدتی بعد جریان آب قایق را در نقطه‌ای کنار خشکی متوقف کرد. در تمام ساعات باقی‌مانده روز، آتش شدید دشمن مانع از تخلیه قایق شد و با فرارسیدن شب، اثری از قایق، شهید باکری و دیگران یافت نشد.

دیدگاه کاربران