خشکسالی بزرگتر و قدیمیتر از تغییرات اقلیمی است. با اینکه تغییرات اقلیمی به دلیل ایجاد موج گرما اثرات خشکسالی را تشدید میکند، اما میان این دو تفاوتهایی وجود دارد.
جامعه ۲۴ - تغییرات اقلیمی باعث شده که با خشکسالیهای بیشتر و شدیدتری روبهرو شویم، اما با این حال وقوع خشکسالی به قبل از شروع تغییرات آبوهوایی برمیگردد. درست است که اگر در برابر تغییرات اقلیمی اقداماتی صورت گیرد، میتوانیم آسیبهای ناشی از خشکسالی را کاهش دهیم، اما به گفته دکتر دانیال تسگای، مسئول برنامه در روابط خارجی و سیاست ترویج و حمایتگری و همچنین یرون ون دیلن، کارشناس مسئول مدیریت دانش در واحد ارتباطات دبیرخانه «کنوانسیون مقابله با بیابانزایی سازمان ملل متحد UNCCD» تلاشها بر آن است تا با آموزش رویکردهای مدیریت جامع خشکسالی به کشورهای دیگر، با مسئله خشکسالی فراتر از تغییرات اقلیمی برخورد کنند.
تسگای و ون دیلن، عصر جمعه در وبیناری با هماهنگی شبکه تخصصی پایداری و تابآوری سرزمین برگزار کردند تا با انتقال تجربیات به افزایش تابآوری سرزمین و کنترل تخریب آن کنند.
خشکسالی یکی از بحرانهای گستردهای است که به میلیونها نفر در جهان زیانهای اقتصادی و اجتماعی وارد میکند.
خشکسالی یکی از ۵ هدف استراتژیک کنوانسیون مقابله با بیابانزایی از سال ۲۰۱۸ تا ۲۰۳۰ است. تلاش این کنوانسیون کاهش، سازگاری و مدیریت اثرات خشکسالی در اکوسیستم و زندگی انسانها است.
بیشتر بخوانید: ۲۹ استان ایران در حال فرونشست
این کنوانسیون به بحث تخریب سرزمین، کاهش توان تولید در مناطق خشک، نیمهخشک و مرطوب میپردازد. در واقع عوامل اقتصادی، اجتماعی و مدیریت ناپایدار را در نظر میگیرد که منجر به فرسایش خاک، تخریب فیزیکی و شیمیایی و در نهایت کاهش توان تولید میشوند.
خشکسالی بخشی از ماهیت اقلیمی بسیاری از کشورهاست و در سراسر دنیا اتفاق میافتد. در واقع خشکسالی یک بحران جهانی است که بسیاری از کشورها برای رویارویی با آن برنامهریزی نکردهاند. بعضی از کشورها از روش مدیریت بحران استفاده میکنند. این روش تاثیر بسیار کمی دارد، هماهنگیهای لازم برای برخورد با آن وجود ندارد و بسیار هزینهبر است. در کشورهای بسیاری به خشکسالی برای کاهش خطرات و آسیبهای توجه لازم نمیشود و هنگام وقوع بحران به کمکهای خارجی وابسته میشوند. ما نیاز داریم که رویکردمان را از مدیریت بحران به مدیریت ریسک تغییر دهیم و به جای آنکه بخواهیم بدانیم بعد از وقوع بحران چه کار کنیم از منابع مناسب برای آمادهسازی برای کاهش خطرات خشکسالی استفاده کنیم.
دونالد ویلهایت، استاد مدیریت خشکسالی چرخه هیدرولوژیکی را تعریف میکند که هنگام وقوع خشکسالی مردم از آن مطلع میشوند، سپس نگران میشوند و بعد از اثرات آن وحشت میکنند، بعد باران میبارد و مسئله فراموش میشود و بعد هم دوباره پس از چند سال خشکسالی اتفاق میافتد. این چرخه باید شکسته شود تا الگوی جدیدی را تعریف کنیم.
برای شکستن این چرخه نمیتوانیم به این بسنده کنیم که پس از وقوع بحران واکنش نشان دهیم. بلکه باید اقدامات پیشگیرانه انجام دهیم. پخش ویدیویی از دختربچهای از کمبود آب در سیستانوبلوچستان و اقدامات ارتش پس از آن شامل اقدامات واکنشی است که برای رفع بحران در آن لحظه جواب میدهد. بعد از آن باید اثرات این بحران ارزیابی شوند و بازیابی شرایط صورت گیرد. اما اقدامات پیشگیرانه شامل اقدامات کاهش ریسک، ارزیابی آسیبپذیری منطقه، کنترل و فرستادن هشدارهای اولیه است. کنوانسیون مقابله با بیابانزایی به کشورها کمک میکند تا رویکردشان را از مدیریت بحران به مدیریت ریسک تغییر دهند. بحران هزینهبر است، چون وقتی هر اقدامی هنگام وقوع حادثه فقط باید معطوف به نجات جانها باشد پس هماهنگی ارگانهای مختلف از بین میبرد و اقدامات برای مبارزه با خشکسالی بیتاثیر میشوند.
هنوز این بحران تمام نشده بحران بعدی با همین روند آغاز میشود؛ یعنی به جای پیشگیری از وقوع آن باید به عملیات امداد و نجات بپردازید. زمانی که خشکسالی رخ دهد با کاهش مدیریت منابع روبهرو میشویم. مدیریت بحران به علائم خشکسالی میپردازد نه به اثرات آن. پس آسیبپذیری و وابستگی کمکهای دولتی و خارجی افزایش پیدا میکند. چون همیشه منتظر هستید بحران اتفاق بیفتد تا اقدامی انجام شود.
اما مدیریت ریسک در واقع سرمایهگذاری برای کنترل خشکسالی است یعنی هنوز خشکسالی رخ نداده، اما با کنترل و تحتنظر داشتن مناطق آسیبپذیر، آمادگیهای لازم برای رویارویی با آن وجود دارد که نشان میدهد کدام مناطق و چه کسانی آسیب خواهند دید. اقدامات لازم برای همکاری به منظور کاهش آسیبها انجام میشوند که در دراز مدت باعث میشود زیرساختها با شرایط محیط زیست سازگاری داشته باشند. پس در این روش مسیری را شناسایی میکنیم که ما را آسیبپذیر میکند تا بدانیم چرا آسیبپذیریم؟ کدام مناطق کشور آسیبپذیرند؟ و مردم کدام منطقه در معرض آسیبهای بیشتری قرار دارند. این موضوع باعث میشود تا بفهمیم که از منابع زمینی و طبیعی چگونه استفاده کنیم. کمکهای دولتی هم میتواند با سیاستگذاریهای مناسب به کشاورزان، دامداران و باغداران کمک کنند بتوانند در مواقع وقوع خشکسالی خسارت کمتری ببیند تا در نهایت فشار کمتری هم به دولتها وارد شود.
میزان خطر خشکسالی معادله سادهای دارد که از ضرب آسیبپذیری در میزان خطر ضربدر منابعی که در معرض قرار میگیرند تشکیل شده. آسیبپذیری یعنی میزانی که آن منطقه مستعد آسیبهای مخرب است. میزان خطر یعنی احتمال وقوع خشکسالی و شدت آن چقدر است و در نهایت تعداد جمعیت موجودات زنده و منابعی که با شدت مشخص آسیب میبینند چقدر است.
به عنوان مثال در آمریکا و استرالیا بسیاری از مناطق آن در معرض خطر وقوع خشکسالی قرار دارند، اما این دو کشور با بکارگیری رویکرد مدیریت ریسک میزان آسیبپذیری را به پایینترین سطح خود در دنیا رساندهاند. کنوانسیون مقابله با بیابانزایی تنها به کاهش خطر وقوع خشکسالی نمیپردازد بلکه کاهش میزان آسیبپذیری و در معرض قرار گرفتن آن را در نظر دارد. در مدیریت ریسک ابتدا باید بتوانیم خشکسالی و اثرات آن را پیشبینی و ارزیابی کنیم. اینکه بدانیم چه کسانی و چرا در معرض خطر قرار دارند، اولیتبندی کنیم و سپس اقدامات لازم برای کاهش اثرات خشکسالی و آمادگی لازم برای واکنش مناسب هنگام وقوع خشکسالی را انجام دهیم.
در سیستم هشدار اولیه باید دادههای مورد نیاز را جمعآوری، ارزیابی و اطلاعرسانی کنیم. این داده شامل دادههای اقلیمی، هیدرولوژیکی و شرایط منابع آبی و روند تغییرات آن میشوند.
نظارت موثر و سیستمهای هشدار اولیه باید قابل اعتماد و به موقع و آسان باشند تا به برقراری ارتباط در مدیریت ریسک کمک میکنند. از تلفنهای همراه و تکنولوژی اینترنتی میتوان استفاده کرد تا به تمام مقامات مسئول و در نهایت مردم آسیبپذیر هشدار و آگاهی داده شود. شیوه اطلاعرسانی باید ساده باشد تا برای همه قابل درک باشد.
شاخصههای آسیبپذیری شامل فاکتورهای اجتماعی، اقتصادی و زیرساختی است. فاکتورهای اجتماعی شامل جمعیت روستاها، جمعیت پناهجوها، افزایش سطح منابع آب، امید به زندگی، سن جمعیت و مواردی دیگر میشود. یکی از مثالهای فاکتورهای اقتصادی کشاورزی است که چند درصد تولید ناخالص داخلی را تشکیل میدهد. فاکتور زیرساختها نیز برای تشخیص زمینهای زراعی و درصد نگهداری از آبهای تجدیدپذیر است. این اقدامات باعث میشوند تا برای وقوع خشکسالی برنامهریزی و قانونگذاری شوند، اقدامات کاهش ریسک صورت بگیرد تا بتوان برای آنهایی که در معرض خطر قرار دارند به خوبی طراحی، متناسبسازی و اولیتبندی شوند. این اقدامات همچنین باعث میشوند تا دیدگاهی نسبت به گروههای مختلف جامعه مانند زنان، کودکان، افراد مسن و بیمار، کشاورزان و بومیان نیز بوجود بیاید.
کاهش ریسک وقوع بحران به کاهش بحرانهای سازهای شامل زیرساختها و غیرسازهای مانند سیاستگذاریها و میزان آگاهیبخشی برمیگردد تا اثرات بلایای طبیعی کاهش پیدا کنند.
افزایش مقاومت در برابر خشکسالی توانایی جوامع، اکوسیستم و اقتصاد کشورها را افزایش میدهد تا وقوع آن را پیشبینی کنند، تحمل و سازگاری را بالا ببرند و آسیبهای آن را به موقع و به طور موثر پشتسر بگذارند.
برای اینکه تابآوری جامعهای در برابر ریسک خشکسالی بیشتر شود باید دستگاههای مختلف وارد عمل شوند تا میزان
آسیبپذیری بالای برخی مناطق به بخشهای دیگر جامعه که به طور مستقیم در معرض خطر نیستند انتقال یابد. مثلا بیمه کشاورزی بسیار مهم است که بخش خصوصی را وارد عمل میکند و میتواند حامی اقتصادی کشاورزان آسیبپذیر هنگام وقوع بحران باشند.
ابتکار خشکسالی کنوانسیون مقابله با بیابانزایی سال ۲۰۱۷ به منظور تبادل دانش و تجربهها میان کشورهای منطقه شکل گرفت. در این برنامه کشورهای مختلف برنامه ملی مبارزه با خشکسالی خود را تدوین کردند. این کنوانسیون جعبهابزاری با کمک سازمانهای مختلف از جمله فائو، WMO، GWP دانشگاه نبراسکا و بسیاری از سازمانهای دیگر تشکیل داده است.
۷۳ کشور اعلام آمادگی کردند و ۶۶ کشور برنامه ملی خشکسالی خود تا اردیبهشت ۱۴۰۰ طراحی کردند. خبرها حاکی از آن است که ایران نیز برنامه خود را ارسال کرده است.
فرآیند گام به گام این کنوانسیون این است که در مرحله اول گروه ویژهای در تمام دستگاههای کشور شکل بگیرد تا برنامه ملی خشکسالی را تنظیم کنند. در گام دوم اهداف این برنامه خشکسالی مشخص شوند. در گام سوم تمام دستگاههای مسئول و ذینفع برای مشارکت در تدوین این برنامه شناسایی شوند. گام چهارم ارزیابی شرایط و منابع موجود است. گام بعدی آمادهسازی و نوشتن برنامه ملی خشکسالی است. گام ششم شناسایی نیازهایی است که مورد توجه قرار نگرفتهاند و همچنین شناسایی خلاهای موجود میان نهادهای کشور. گام هفتم برقراری ارتباط، آموزش و اطلاع رسانی است و گام هشتم ارزیابی این برنامه.
دیدگاه جنسیتی نیز جزئی از روند توسعه برنامه خشکسالی است. باید میان برآورده شدن نیازهای زنان و مردان تعادل برقرار شود. در تمام مراحل این برنامه زنان باید مشارکت داشته باشند. از سرمایهگذاران مختلف از جمله زنان استفاده شود.
برای سیاستگذاریها نیازهای تمام جنسیتها باید در نظر گرفته شود. مشاوره زنان بومی میتواند برنامه را متناسب با آن منطقه پیش ببرد و در نهایت توسعه شاخصههای حساسیتهای جنسیتی برای کنترل پیشرفت و ارزیابی سیاستها امری ضروری است.