نداشتن امنیت شغلی استرسهای بسیار زیادی را برای کارگران ایجاد میکند، به طوری که کارگر نمیداند آیا بعد از اتمام قراردادش باز هم سرکار هست یا نه و نمیتواند برای آیندهاش تصمیم بگیرد.
جامعه ۲۴- فرامرز توفیقی رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی درباره ناکارآمدی سامانه جامع کار گفت: وقتی که مشکلی بین کارگر و کارفرما رخ میدهد و کار به شکایت میرسد، کارگر باید شکایت خود را در سامانه جامع روابط کار طرح کند، اما در اکثر اوقات کارفرما رابطه کارگر و کارفرمایی را در این سامانه ثبت نکرده و کارگر میرود و طرح شکایت میکند و وقتی که دادگاه تشکیل میشود به دلیل عدم وجود مستندات و مدارک لازم شکایت کارگر رد میشود.
رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی کار بیان کرد: این موضوع یکی از خلاءهای بحرانی است که متاسفانه نعل وارونه زدن دولتهای مختلف پیشین بود آنها با این سامانه باید از بالا به پایین الزام ایجاد میکردند، اما الان از پایین به بالا الزام ایجاد کردهاند که آن پایینی اصلا چیزی در دست ندارد که بخواهد کاری از پیش ببرد.
توفیقی با بیان اینکه کارگران به دلایل مختلفی قرارداد سفید امضاء مینویسند و قرارداد شفاهی میبندند تصریح کرد: یکی از مهمترین دلایل این است که کارگران نیازمند هستند، چون در شرایط اقتصادی کنونی عرضه و تقاضا یکسان نیست.
او افزود: به خصوص در مشاغل و بنگاههای کوچک که کمتر از ۱۵ نفر هستند و درصد وسیعی از جامعه کارگری ما را تشکیل میدهند، قطعا و یقینا نداشتن امنیت شغلی میتواند آزار برساند و تبعات بسیار ویرانگری بر خانوادهها داشته باشد.
نداشتن مهارت کافی به نبود امنیت شغلی منجر میشود؟
رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی کار ادامه داد: مشکل قراردادهای موقت الزاما داشتن مهارت یا نداشتن مهارت کارگران نیست به این دلیل که ما همین الان هم میبینیم که در خیلی از بنگاهها کارگران تحصیلکرده با سابقههای بسیار بالا مثلا موردی که دیدم با تحصیلات فوق لیسانس و سابقه کار ۱۹ سال قرارداد موقت ۳ ماهه با او بسته بودند، لذا با تغییر هر مدیریتی این کارگران باید نگران باشند که شاید شغل خود را از دست بدهند که در این مواقع دیگر نمیشود صحبت از نداشتن یا نبود مهارت کرد.
بیشتر بخوانید: کودکان کار به روایت لوئیس هاین/ تصاویر
توفیقی با اشاره به وجود خلاء در نظام آموزشی کشور اظهار کرد: مهارت و مهارت آموزی متاسفانه خلاء بزرگی است که در آموزشهای ما چه در وزارت آموزش و پرورش، چه در آموزش عالی، وزارت علوم و تحقیقات و حتی دانشگاههای علوم پزشکی وجود دارد.
او بیان کرد: بزرگترین مشکل در نظام آموزشی این است که فقط یک سری محفوظات ذهنی، تئوریها، فرضیهها و یکسری درسها به دانشجویان داده میشود، حتی در آزمایشگاههایمان کارهای آزمایشی را دانشجو نمیبیند تا تجربه کسب کند.
رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی کار گفت: دانشجو بعد از تمام شدن دوران تحصیل فقط یک مدرکی دستش میگیرد و میخواهد به بازار کار ورود کند، اما صفر کیلومتر است. الان دیگر بحث تجربه و سابقه نیست بلکه بحث ما این است که یک فرد با لیسانس شیمی باید ابتداییترین مباحث شیمی را بداند، یک فرد با لیسانس مکانیک باید حداقل مباحث دروسی را که خوانده است، بداند و یک فرد با لیسانس عمران هم همینطور، اما میبینیم که اغلب نمیدانند و این مشکلساز است.
توفیقی تصریح کرد: با این شرایط بعد از اتمام تحصیل به دلیل نداشتن مهارت، خانودهها مجبورند هزینه کنند و فرزندان خود را به کلاسها و دورههای مختلف بفرستند تا شاید فرزندانشان اندک مهارتی پیدا کنند و حتی گاهی در مکانهایی به عنوان دوره کارآموزی مجانی و کاملا رایگان کار کنند تا بتوانند جذب بازار کار شوند.
او درباره راهکار این مشکل افزود: ما باید مثل کشورهای صنعتی بزرگ و پیشرفته دنیا دانشگاههایمان را به مراکز مهارت آموزی و به قطب آموزش تبدیل کنیم و یا حتی مدارس و هنرستانهایمان را به عنوان قطب ایجاد مهارت در کنار درس بدل کنیم، یعنی آموزش با کار و اندیشه اگر یکی از اینها وجود نداشته باشد دیگری هم میلنگد.
رئیس کمیته دستمزد شورای اسلامی کار ادامه داد: جوانها باید وقتی وارد تحصیلات مرحله سوم و دوران آموزش قبل از دانشگاه خود میشوند در آن چهار سال آخر همراه با درسی که میخوانند مهارت هم پیدا کنند. این کار باید واقعا اجرایی و عملیاتی شود تا به جوان کشور مهارت، علم روز دنیا، کار عملی و اجرایی آموزش دهیم.
توفیقی افزود: در حوزههای آموزشی کشور باید بازنگری و شخم اساسی زده شود که زده نمیشود و تا زمانیکه دولت سهم و وظیفه خود را بابت این موضوع نپذیرد یقینا به جایی نخواهیم رسید و فقط یک مشت تحصیلکرده بدون مهارت وارد بازار کار میشوند.
او با اشاره به اینکه جوانهایی که به دنبال شغل میگردند به دلیل تحصیلات عالیهای که دارند ادعای بالایی هم دارند گفت: با این شرایط نمیشود به عنوان کارگر ساده به آنها نگاه کرد، اما واقعیت این است که شاید آنها حتی از کارگر ساده هم نیاز بیشتری به یادگیری داشته باشند این برمیگردد به وظیفه دولت که باید در نظام آموزش وپرورش بازنگری اساسی انجام شود.
نبود امنیت شغلی بهرهوری کارگران را کاهش میدهد
رئیس کمیته دستمزد کانون عالی شورای اسلامی کار درباره پیامدهای نبود امنیت شغلی بیان کرد: نداشتن امنیت شغلی استرسهاس وحشتناکی را برای کارگران ایجاد میکند، به طوری که کارگری که نمیداند آیا بعد از اتمام قراردادش باز هم سرکار هست یا نه نمیتواند برای آیندهاش تصمیم بگیرد.
توفیقی ادامه داد: کارگران به دلیل نداشتن امنیت شغلی نمیتوانند تصمیمگیری کوتاه مدت، بلند مدت و یا حتی میان مدت انجام دهند و نتیجه هم این میشود که اگر مجرد باشند هرگز به ازدواج فکر نمیکنند و اگر متاهل باشد هرگز به فرزندآوری فکر نمیکنند و این موضوع میتواند اساس و بنیان خانواده را سست کند.
وی افزود: تاثیر دیگر نبود امنیت شغلی دقیقا در روح و روان کارگر است و استرسهای شدید روحی و جسمی برایش ایجاد میکند، این استرسها باعث میشود کارگر نتواند بهرهوری مناسبی داشته باشد و در محیط کار بتواند فکرش را کاملا روی تولید و کیفیت محصول بگذارد، در این وضعیت قطعا تولید محصول با دوام و با کیفیت نخواهیم داشت.
رئیس کمیته دستمزد شورای عالی اسلامی کار اظهار کرد: سوالی که اینجا معمولا کارفرمایان میپرسند این است که کشورهای خارجی هم مگر همین مدل را ندارند، کشورهای دیگر هم بلافاصله استخدام و بلافاصله اخراج میکنند، اما باید گفت یک حلقه مفقودهای را در کشور داریم که کشورهای خارجی ندارند، آن هم نظام جامع تامین اجتماعی است.
توفیقی با بیان اینکه نظام جامع تامین اجتماعی خیال کارگر را راحت میکند تصریح کرد: در کشورهای دیگر کارگر میداند که اگر احیانا کار خود را از دست دهد، سندیکا و آن نظام جامع تامین اجتماعی که توسط دولت به خوبی طراحی شده کارگر را تا زمانی که کار جدید پیدا کند پوشش میدهد.
او ادامه داد: این گونه میشود که کارگران در کشورهای دیگر دغدغه اینکه نگران یک لقمه نان باشند که شاید آن را هم نتوانند برای فرزندانشان تامین کنند نیستند و حداقل به این موضوع فکر نمیکنند، آنها از ابتداییترین حقوقی که هر شهروند در زندگیاش دارد، برخوردار هستند که ما در کشور متاسفانه این را نداریم، لذا نگرانی وجود دارد.
رئیس کمیته دستمزد شورای عالی اسلامی کار گفت: تا زمانی که امنیت شغلی ایجاد نشود ما نمیتوانیم به بهرهوری فکر کنیم، نمیتوانیم به از بین رفتن استرسهای روحی و روانی برای خانوادهها فکر کنیم و با این شرایط قطعا دچار ناهنجاریهای خانوادگی، درگیری داخل خانوادهها و با کاهش نرخ ازدواج و کم شدن نرخ فرزندآوری رو به رو میشویم، در این شرایط تشنجهای خانوادگی بالا میرود و نزاعهای خانوادگی افزایش مییابد و از هم گسستگی خانوادگی شدت میگیرد و، چون تبعات این موضوع هست و نمیشود از آن دوری کرد.