توقع حمایت دولتی از موسیقی، مانند توقع باریدن تگرگ در کویر است
علیرضا میرعلینقی عدم موافقت ستاد ملی مدیریت کرونا با انتقال اهالی موسیقی از گروه شغلی ۳ به ۲ برای فراهمشدن شرایط روی صحنه رفتنشان و عدم استقبالِ کُنندگانِ کار که از وضعیت بغرنج اقتصادی بینندگانِ کار مطلعاند را از جمله عواملی میداند که موجب میشود شاهد از سرگیری برگزاری کنسرتها نباشیم.
جامعه ۲۴ - آیا ستاد ملی مدیریت کرونا است که به اهالی موسیقی اجازه روی صحنه رفتن نمیدهد؟ و اگر چنین است چرا اهالی سینما و تئاتر از چنین اجازهای برخوردارند؟ آیا اهالی موسیقی خود مایل به روی صحنه رفتن نیستند، چون از خسارات مادی و معنوی اجرا در سالنی خالی از تماشاگر میهراسند و به همین دلیل است که شاهد تعطیلی کنسرتها هستیم؟
ظاهرا به نظر میرسد که دست در دست دادن این دو وجه، ماجرایی را رقم زده است که چشمانداز تیرهوتارش چیزی جز خاموششدن صدای موسیقی نیست. دو وجهای که علیرضا میرعلینقی، مورخ، محقق، پژوهشگر، روزنامهنگار و منتقد موسیقی کاهش سهم موسیقی از سبد هزینه خانوادهها در پی گسترش روافزون فقری عمومی و بدعادت شدن برخی از مخاطبان بهواسطه تماشای کنسرتهای آنلاین و در نتیجه بیمیلشدنشان به حضور در سالنها را نیز بر آن میافزاید. هرچند او در خصوص تاثیر گسترش فقر بر عدم اقبال مخاطب نسبت به فرهنگوهنر، مثالی نغز از خاطرات کلنل علینقلیخان وزیری هم در ذهن دارد.
فتاری که درک منطقش نیازمند کمکِ تیمی تحقیقاتی از آکادمیسینهاست
در پاسخ به این سوال که به نظر او علت عدم ازسرگیری برگزاری کنسرتها چیست، میگوید: «پاسخدادن به این سوال دشوار است و برای شخص من اسباب تعجب. یادآوری میکنم که اقبال مردم ما به کنسرتهای موسیقی همواره بیش از سالنهای سینما و تئاتر بود. چراکه زمینه تخلیه انرژی در کنسرت موسیقی را بسیار بیش از سالن سینما و تئاتر میدیدند. از سوی دیگر سینما رفتن و بهخصوص به تماشای تئاتر نشستن را بیش از تماشای کنسرت، عملی روشنفکرانه و همراه با پیشآگاهی محسوب میکردند و در حوزه موسیقی تنها اقلیتی بودند که با چنین رویکردی به تماشای یک کنسرت مینشسشتند و برای عده کثیری بیش از هر چیز، جنبه تفریحی داشت و مفری برای تخلیه انرژی و به دست آوردن آرامش و شادی بود. این جنبه تراپی پررنگ کنسرتهای موسیقی موجب میشود از خود بپرسم چرا در حالی که سالنهای سینما و تئاتر بازند، مطالبهای برای ازسرگیری کنسرتها وجود ندارد؟! به نظر من که تخصصم تحقیقوپژوهش در جنبههای گوناگون تاریخ اجتماعی موسیقی ایران است، این اتفاق یکی از جالب توجهترین وقایع این حوزه است و معتقدم باید تیمی تحقیقاتی متشکل از آکادمیسینها به بررسی آن بپردازند و من نمیتوانم پاسخی منطقی برایش بیابم مگر از همان طریقی که اشاره کردم.»
بیماری کرونا با انتقال اهالی موسیقی از گروه شغلی ۳ به ۲ و عدم استقبالِ کُنندگانِ کار که از وضعیت بغرنج اقتصادی بینندگانِ کار مطلعاند، دست به دست یکدیگر داده است تا شاهد تعطیلی کنسرتها باشیم
او با طرح این پرسش که «میدانید چرا میگویم نمیتوانم پاسخی منطقی برای این پرسش بیابم؟»، میافزاید: «چون اگر پاسخ ما به این سوال این باشد که به علت شیوع کروناست که کنسرتی برگزار نمیشود. نافیاش میشود این که پس چهطور سالنهای تئاتر و سینما باز است؟! اگر بگوییم به این دلیل است که تقاضایی از سوی مردم وجود ندارد و در نتیجه عَرضهای هم صورت نمیگیرد، میتوان پرسید پس بر سر آن صفهای طویل و ساعتها انتظار برای ورود به سالنهای کنسرت که پیش از این شاهدش بودیم چه آمده است؟! پس منطق ماجرا چیست؟! برای من جالب است که مردممان هم چهقدر زود به هر وضعیتی عادت میکنند، بهگونهای که نمیتوان باور کرد کسانی که اکنون هیچ درخواستی برای ازسرگیری کنسرتهای موسیقی ندارند، همان کسانی بودند که برای خریدن بلیت، شب پشت در سالن میخوابیدند.»
بیشتر بخوانید: حرف های عجیب شهرام ناظری در کنسرت زنده
دست در دست هم؛ عدم موافقت ستاد مدیریت کرونا و هراس از اجرا در سالن خالی
این محقق و پژوهشگر عرصه موسیقی توضیح میدهد: «من گمان میکنم هر دو عامل یعنی عدم موافقت ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا با انتقال اهالی موسیقی از گروه شغلی ۳ به ۲ برای فراهمشدن شرایط روی صحنه رفتنشان و عدم استقبالِ کُنندگانِ کار که از وضعیت بغرنج اقتصادی بینندگانِ کار مطلعاند، دست به دست یکدیگر داده است تا شاید چنین وضعی باشیم. در همه جای دنیا و در همه مقاطع تاریخ، این اقتصاد است که تعیین تکلیف میکند و نمیتوان از مخاطبی که تا پیش از این با بلیت فلان هزار تومانی به تماشای کنسرت مینشسته است، خواست که اکنون مبلغی چندین برابر آن را که برگزارکنندگان برای ضرر نکردن و نه حتی سود کردن، تعیین کردهاند، پای تماشای همان اجرا بریزد. این هم خواب و خیالی بیش نیست که دولت دست کم برای مدتی، برای موسیقیدانان جدی، نه همه آنها، سوبسیدی تعریف کند و توقعداشتن آن مانند توقع باریدن تگرگ در کویر است.»
کاهش سهم موسیقی در سبد هزینه خانوادهها و بدعادت شدن با کنسرتهای آنلاین
میرعلینقی با اشاره به این که یکی از نکاتی که در این میان به ذهنش میرسد کوچکترشدن سفرههای مردم و کاهش سهم موسیقی از سبد هزینه خانوادهها است، ادامه میدهد: «به هر حال قیمت بلیت کنسرتهای موسیقی بیش از سینما و تئاتر بود و شاید گرفتاری مردم در تنگناهای معیشتی آنها را وادار به حذف این هزینه ملموس کرده است. هزینه ملموس چیزی است که شما با پرداختش، احساس کنید بخشی از آنچه را داشتید مصرف کردید. این احساس هنگام خرید بلیت سینما و تئاتر چندان شکل نمیگیرد، اما متاسفانه هنگام خرید بلیت کنسرت موسیقی و کتاب به اوج میرسد و گمان نمیکنم بتوان راه چارهای برایش پیدا کرد چراکه نه میتوان سطح درآمد مردم را افزایش و نه میتوان هزینه تولید تمامشده این محصولات فرهنگی را کاهش داد.»
اهالی موسیقی از بازگشت به صحنه اجرای زنده است؛ از یک سو خسارتی مادی و از سوی دیگری خسارتی روحی و روانی و هر دو حاصل اجرا در سالنی با تماشاگر اندک
گردآورنده و تنظیمکننده کتاب «موسیقینامه وزیری» (مجموعه مقالهها، مصاحبهها، سخنرانیها و قلماندازیهای پراکنده از استاد علینقی وزیری) با اشاره به بخشی از این کتاب، میگوید: «این نکته را هم فراموش نکنیم که اینجاست که تفاوت فرهنگها عیان میشود. کلنل علینقیخان وزیری میگوید در زمان جنگ جهانی اول در برلین، مردم عادی به واسطه فقر عمومی هر دو شبانهروز یعنی هر ۴۸ ساعت یک وعده غذا میخوردند و زارونزار بودند، اما هفتهای سه بار رفتن به سالنها برای تماشای کنسرت و تئاتر را ترک نمیکردند! آنها مردمی بودند دوستدار فرهنگ و هواخواه آن در هر شرایطی. به این دلیل است که معتقدم در آنچه رخ میدهد، خواست مردم نیز دخیل است و اگر حاکمیت تصمیمی میگیرد، خواست مردم نیز چه خود بدانند و چه ندانند بر این تصمیم موثر است.»
او با بیان این که «برگزاری کنسرتهای آنلاین، نکته دیگری است که بر عدم ازسرگیری کنسرت در سالنهای موسیقی موثر میدانمش»، توضیح میدهد: «من از ابتدا جزو مخالفان این اتفاق بودم و میدانستم اگر مخاطب به تماشای کنسرت موسیقی از خانه، در شرایطی که همه اجزای آن را تحت کنترل دارد و طبیعتا نیازی به رعایت آداب رفتن به سالن کنسرت، در آن نیست، نیازی به رفتوآمد و بودن در مسیر ندارد و امکان تماشا با هزینهای کمتر را فراهم میکند، عادت کند نمیتوان از او انتظار داشت بار دیگر به شیوه قبل برگردد، اما متاسفانه بسیاری از موسیقیدانان ما، منافع کوتاه مدت را به قصد گذران روز بر برنامهریزی برای آینده ترجیح دادند و به آنچه شنیدند وقعی نگذاشتند.»
موسیقی سنتی، کلاسیک، نواحی و... پاسوز موسیقی پاپ شده است؟
اشاره سیدمجتبی حسینی، معاون امور هنری وزیر فرهنگوارشاد اسلامی در نامه مورخ ۲۱ اردیبهشت خطاب به رییس کمیته امنیتی، اجتماعی و انتظامی ستاد ملی مدیریت بیماری کرونا به این که «بسیاری از اجراهای صحنهای موسیقی در گونههای ردیف دستگاهی، نواحی و کلاسیک در سالنهای کوچک و معمولا با مخاطبان محدود برگزار میشود و از نظر رعایت پروتکلهای بهداشتی و تعداد محدود تماشاگران با استفاده از درصدی از ظرفیت سالن با اجرای تئاتر و نمایشِ فیلم مشابهت دارد و مقتضی است در گروه ۲ مشاغل قرار بگیرد تا امکان برگزاری این گونه اجراها با رعایت پروتکلهای بهداشتی میسر شود.» موجب طرح این سوال میشود که آیا بیمیلی دستاندرکاران موسیقی پاپ به برگزاری کنسرت با علم به این که استفاده از تنها ۵۰ درصد ظرفیت سالنها، آورده مالیشان را کاهش میدهد، موجب شده است که اساسا ازسرگیری برگزاری کنسرت به عنوان یک مطالبه جدی مطرح نشود؟
میرعلینقی در پایان با بیان این که موافق این تفسیر نیست، میگوید: «مخاطبان موسیقی غیرمصرفی و غیرپاپ از ابتدا هم از لحاظ کمی در اقلیت بودند و اکنون نه به دلیل آنچه سوختن به پای اهالی موسیقی پاپ مینامید که به علت هراس از خسارتی دو جانبه است که به صحنه اجرای موسیقی زنده برنمیگردند؛ از یک سو خسارتی مادی و از سوی دیگری خسارتی روحی و روانی و هر دو حاصل اجرا در سالنی با تماشاگر اندک.»