صفحه نخست

حوادث

روان

تغذیه

سبک زندگی

گردشگری

عکس

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۳۱۹۱
تاریخ انتشار: ۰۹:۳۴ ۰۲ دی ۱۴۰۰

رونق ساخت کرسی در تهران و فروش آن در تهان نشان می دهد مردم به سمت خرید کرسی و روش قدیمی گرم کردن روی آورده اند.

جامعه ۲۴- «دو سه سالی است که مشتری خرید کرسی چوبی (چهارپایه) زیاد شده است. امسال ۸۰۰ تا ۹۰۰ تا تولید کردم و خدا را شکر همه آن فروش رفت.» پژمان در کارگاه کوچکش پشت دستگاه برش ایستاده و تعریف می‌کند که «مد» شدن استفاده از کرسی سود خوبی برای او و فروشنده‌ها داشته است و مردم هم استقبال کرده‌اند. در خیابان پل چوبی تهران به هر طرف نگاه کنید رو‌به‌روی فروشگاه‌های لوازم چوبی چهارپایه‌هایی محکم در سایز‌های مختلف می‌بینید که روی هم چیده شده‌اند. آیا سنت کرسی انداختن و گذراندن وقت کنار خانواده دوباره زنده شده یا خواص درمانی خوابیدن زیر کرسی است که مردم را ترغیب به خرید این چهارپایه‌های چوبی کرده است؟

زمستان بود و خوابیدن زیر کرسی وقتی باب بود که هنوز نه لوله‌های گاز به شهر‌ها رسیده بود و نه شوفاژی در کار بود نه گرمایش از کف. از زمهریر سرمای بیرون که به خانه پا می‌گذاشتی هنوز نرسیده تن سرد را لیز می‌دادی زیر لحاف و تا مغز استخوان گرم می‌شدی. تا به خودت بیایی می‌دیدی خون گرمت چشم‌ها را سنگین کرده و چه خوابی بهتر و آرامش‌بخش‌تر از خوابیدن زیر سنگینی لحاف گل‌گلی گرم از حرارت منقل و بعدتر، المنت برقی. حالا به‌نظر مردم دوباره دلشان هوای آن شب‌ها را کرده است. شب‌هایی که زیر کرسی می‌نشستند و چهارپایه کرسی برایشان حکم میز آشپزخانه را داشت پر از شیرینی و چایی و پرتقال و نارنگی.
علی فروشنده لوازم چوبی از استقبال مردم برای خرید می‌گوید. قیمت هر چهارپایه هم بسته به سایز آن از ۳۰۰ تا ۵۵۰ هزار تومان است.

او تعریف می‌کند خودش یک کرسی در خانه گذاشته و هر شب که از کار برمی‌گردد می‌رود زیر آن و خستگی درمی‌کند: «الان که ما از لامپ برقی و المنت استفاده می‌کنیم، اما بچگی ما [منبع گرما]منقلی بود که همان هیزمش دوا بود. من پارسال یک چهارپایه برده بودم خانه، اما استفاده نکردم. امسال لحاف حرفه‌ای انداخته‌ایم و باور نمی‌کنی وقتی می‌روم زیرش و میوه خنک می‌خورم همه خستگی روز از تنم درمی‌رود.»

علی تعریف می‌کند مشتری‌ها بیشتر برای خواص درمانی کرسی سراغ آن می‌آیند: «یک مشتری داشتم می‌گفت دکتر قلب گفته است کرسی بخر، چون از سکته قلبی جلوگیری می‌کند. او تعریف می‌کرد زمانی که شب می‌خوابیم گردش خون کمتر است، ولی حرارت باعث می‌شود گردش خون بیشتر باشد و این مسأله از سکته قلبی جلوگیری کند.» می‌زند زیر خنده و می‌گوید: «من نمی‌دانستم کرسی داروی گیاهی هم هست.»

مرتضی که زیر پل مغازه بزرگی دارد کوچک شدن سایز کرسی را برای زندگی آپارتمانی بهتر می‌داند و با خنده می‌گوید مردم برای خرید کرسی بخصوص روز‌های منتهی به شب یلدا دعوا می‌افتند: «مردم کلاً به لوازم چوبی علاقه بیشتری پیدا کردند و دوره «ام‌دی‌اف» تمام شده است. خیلی از مشتری‌ها برای پا درد و استخوان درد سراغ خرید کرسی می‌آیند. الان این شوفاژ و بخاری‌ها فقط دور و اطراف خودشان را گرم می‌کنند، ولی یک کرسی می‌گذاری همه می‌روند زیر آن و گرم می‌شوند.» او تعریف می‌کند در گذشته به‌خاطر استفاده از کرسی کسی کمردرد و پادرد نداشت و مردم تازه فهمیده‌اند دلیل آن چیست، برای همین به خرید کرسی روی آورده‌اند. گوشه‌ای از مغازه هم کرسی تاشویی مثل یک کیف چوبی تاشو قرار دارد که پایه‌هایش با پیچ مخصوص داخل آن قرار دارد: «این‌ها ۹۰۰ تومان قیمت دارد و مزیتش این است که می‌شود راحت جمع کرد و گوشه‌ای گذاشت تا زمستان سال بعد.» او که طرفدار وسایل چوبی به روش سنتی است از صاحب رستورانی در اوین درکه می‌گوید که ۱۰ تا کرسی برای رستورانش خرید و می‌گفت مردم خیلی از غذا خوردن زیر کرسی خوششان می‌آید.


بیشتر بخوانید: فوبیاهای تکنولوژی را بشناسید


نبش خیابان دماوند مغازه بزرگی چند چهارپایه چوبی را بیرون مغازه روی هم چیده است. فروشگاهی که بیش از ۴۰ سال همان نبش خیابان مشغول فروش لوازم چوبی است. صاحب مغازه فروش خوب کرسی در زمستان را بیشتر به‌خاطر خواص درمانی آن می‌داند: «چند سال است استقبال بیشتر شده است. بعضی برای خانه‌های سرد می‌خرند، بعضی برای دورهمی و بعضی هم برای درمان کمر درد و پادرد. قدیم‌ها منقلی بود که خطرناک بود، چون گاز داشت و برای درست کردنش هم تشریفات لازم بود. باید در حیاط می‌رفتی و پر می‌کردی، اما الان راحت شده است.»

پژمان در تاریکی کارگاه مشغول برش چوب است. او ساخت هر کرسی را دو روز کار کارگر نجاری می‌داند. او هر چهارپایه را ۲۰۰ هزار تومان به فروشنده‌ها می‌فروشد و آن‌ها طبق معمول با قیمت بیشتری به مشتری عرضه می‌کنند. پژمان که کرسی در خانه راه انداخته تعریف می‌کند اگر شبی زیر آن نرود حالش بد می‌شود. او مد شدن کرسی را باعث گردش مالی بهتر می‌داند: «قبل‌تر هم تولید کرسی داشتیم، اما بیشتر مردم به‌عنوان میز یا نیمکت برای بالکن استفاده می‌کردند، الان دو سالی می‌شود که همه سراغ کرسی آمده‌اند.

هنوز هم زمستان که تمام می‌شود خیلی چهارپایه را مثل میز یا نشیمن روی بالکن استفاده می‌کنند.» او از فروش کرسی در زمستان به جا‌های سردسیر مانند آبعلی و دماوند می‌گوید و از کار خودش تعریف می‌کند: «این چهارپایه‌ها به‌خاطر اینکه لحاف سنگین روی آن قرار می‌گیرد حسابی سفت است. جدا از آن بچه کوچک روی آن می‌رود و روی آن کتاب و سینی قرار می‌گیرد.»

او هم معتقد است مردم دوباره به خرید وسایل چوبی بازگشته‌اند و «ام‌دی‌اف» مانند سابق طرفدار ندارد: «زنده بودن چوب دلیل گرایش بیشتر است. مردم طبیعت را خراب کردند حالا به این روی آورده‌اند که طبیعت را ببرند در خانه‌شان. الان مد شده پوست درخت را می‌کنند می‌زنند به دیوار، میز و صندلی و بوفه چوبی مد شده است. اینکه درخت‌ها را قطع می‌کنیم که خانه زیباتری داشته باشیم خیلی عجیب است. البته به اینجا هم ختم نمی‌شود، الان نردبان چوبی دکور می‌کنند یا چرخ گاری را وسط خانه می‌گذارند خلاصه هر چیز چوبی خوب فروش می‌رود. هر چیزی هم که فروش برود من نجار و همکارانم تولید می‌کنیم.»

در خیابان قدم می‌زنم که جلوی مغازه زنی میانسال مشغول قیمت گرفتن کرسی است. از او می‌پرسم چرا دنبال کرسی آمده و با خنده می‌گوید دلش هوای قدیم کرده است: «راستش زانو درد شدیدی دارم و دکتر هم می‌گوید بهتر است با آن کنار بیام جای اینکه عمل کنم. یکی از دوستانم که مثل من بود توصیه کرد کرسی بخرم و در خانه بگذارم. دوستم واقعاً الان درد کمتری دارد و یکی دیگر از همسایه‌ها هم پدر پیرش روماتیسم و درد شدید داشت بعد از استفاده از کرسی درد کمتر دارد. دیگر گفتم من هم بیایم یکی بخرم، چون لحاف هم از قدیم دارم خدا را چه دیدی این‌همه دکتر رفتیم خوب نشدیم همان روش سنتی شاید بهتر باشد.» او از خاطرات قدیمی و دورهمی‌ها زیر کرسی می‌گوید: «جدا از خواص درمانی خیلی جالب است بچه‌های ما که زیرکرسی رفتن را تجربه نکردند ببینند ما چطور بزرگ شدیم و شب‌های زمستان را پشت سر می‌گذاشتیم.»

با تمام شدن حرف‌هایش یاد کودکی خودم می‌افتم که کرسی بزرگی در اتاق همیشه سرد خانه بود و شب‌های زمستانی شمال را زیر آن می‌گذراندیم. خاطرم هست پدر هر شب سبد میوه را از درخت پرتقال خونی باغچه پر می‌کرد و روی کرسی مشغول پوست کندن و تقسیم کردن بین ما می‌شد. خنکی میوه آبدار و گرمای کرسی و خنده‌ها و شوخی‌های ما زیر کرسی خاطره‌ای نیست که هیچ وقت فراموش کنم.

برچسب
دیدگاه کاربران