صفحه نخست

حوادث

روان

تغذیه

سبک زندگی

گردشگری

عکس

صفحات داخلی

کد خبر: ۲۴۲۸۹
تاریخ انتشار: ۱۴:۰۰ ۱۱ دی ۱۴۰۰

حسابدار شرکت بودم اما وسوسه سایت های شرط بندی و قمار من را به خاک سیاه نشاند.

جامعه ۲۴- وارد راهرو اداره مبارزه با جرائم اجتماعی پلیس فتا که شدم اولین چیزی که توجهم را جلب کرد دختر جوانی بود که روی صندلی مراجعین نشسته بود و منتظر رسیدگی به پرونده اش بود. مچاله شده بود توی صندلی و سعی می‌کرد با هیچ کس تماس چشمی پیدا نکند. مخصوصا مرد میانسالی که ناراحت و برافروخته کمی آن سوتر کنار دیوار ایستاده بود.

به مرد میانسال نزدیک شده و خودم را معرفی کردم و از او خواستم تا در مورد علت حضورش در پلیس فتا بگوید با خشم نگاهی به دختر جوان انداخت و گفت من حرفی ندارم خانم اگر می‌خواهید چیزی بدانید با این خانم صحبت کنید که همه ما را به خاک سیاه نشانده است و بعد با صدای بلندتر، جوری که دختر بشنود گفت: این خانم آسیب شناس هستند.

خانم اکبری ... برایش توضیح بده که چه بلایی سر من و خودت آوردی و چطور زندگی مرا زیر و رو کرده ای! دختر در حالی که اشک در چشمانش حلقه زده بود نگاهی به مرد انداخت و ملتمسانه گفت: آقای مدیر به خدا من قصد صدمه زدن به شما را نداشتم، وسوسه شدم طمع کردم!

مرد سری تکان داد و رفت. دلم برای عجز و بیچارگی دخترک سوخت. کنارش نشستم. کنجکاو بودم که بدانم ماجرا از چه قرار است، اما آنقدر حال دخترک بد بود که ترجیح دادم سوالی نپرسم و صبر کنم تا خودش شروع کند.

چند دقیقه بعد آهی کشید و گفت: خودم را در چاهی انداختم که تا سال‌ها‌ نمی‌توانم جبرانش کنم.‌ای کاش فقط خودم بودم، ولی هم خانواده هم همکارانم را گرفتار وضعیتی کردم که اصلا راه حلی ندارد. من حسابدار شرکتی هستم که متعلق به همین آقایی است که چند دقیقه پیش اینجا بود. کلیه سرمایه و موجودی شرکت در اختیارم بود و مدیر شرکت کاملا به من اعتماد داشت. ایکاش اعتماد نمی‌کرد و یک دفعه یک دختر خام و بی تجربه را در مواجهه با چنین شرایط وسوسه برانگیزی قرار نمی‌داد.

حدود یک ماه پیش از طریق یکی از دوستانم با سایت‌های شرط بندی آشنا شدم و وسوسه شدم برای بدست آوردن پول و درآمد بی زحمت و بادآورده عضو یکی از این سایت‌ها شوم. اما خوب من درآمد و پس انداز چندانی نداشتم و باید هزینه اولیه برای عضویت را فراهم می‌کردم. این بود که یاد حساب شرکت افتادم و با فکر اینکه بعد از سوددهی پول را به حساب برمی گردانم عذاب وجدانم را کنار گذاشتم و عضو شدم.


بیشتر بخوانید: زن جوان از روز‌های سیاه می‌گوید


در مراحل اولیه چند باری موفق شدم و سود اندکی نصیبم شد و همین موضوع مرا وسوسه کرد تا روی تمام موجودی حساب شرکت قمار کنم و در نهایت حماقت در یک شب کل سرمایه شرکت به باد رفت و هیچ راهی برای برگرداندن پول شرکت و بازپس گیری آن از سایت وجود ندارد.

الان که من اینجا پشیمان و شرمنده نشسته ام یک نفر در خارج از کشور دارد با سرمایه شرکت خوش می‌گذراند و من الان باید جوابگوی خیانت در امانتی که به خاطر حرص و طمع و سادگی ام انجام داده ام باشم.

فکر یک شبه پولدار شدن و راه صد ساله را یک شبه طی کردن آنهم با پول دیگران زندگی ام را نابود کرد. خانواده ام، شغلم، آینده ام و زندگی همکارانم را زیر و رو کردم و هیچ راهی برای جبرانش ندارم. خیلی راحت با رویای بدست آوردن ثروت بادآورده، روی آبرو، آینده، شغلم و خانواده ام قمار کردم و باختم.

برچسب
دیدگاه کاربران