صفحه نخست

حوادث

روان

تغذیه

سبک زندگی

گردشگری

عکس

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۰۸۱۰
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۰ ۱۰ فروردين ۱۴۰۱
جامعه ۲۴ بررسی می‌کند؛

انتخاب همسر اگر مهم‌ترین انتخاب در زندگی نباشد یکی از مهم‌ترین‌هاست که عوامل گوناگونی بر آن تاثیرگذارند. پدر و مادر نه‌تنها نقش مهمی در زندگی فرزندان خود دارند که در مرحله انتخاب همسر توسط فرزندان‌شان تاثیرگذار هستند. جالب آنکه بر اساس برخی نظرات افراد به صورت ناخودآگاه کسانی را به‌عنوان همسر انتخاب می‌کنند که به والدین‌شان شبیه باشند.

جامعه ۲۴، نازنین فرزان‌جو: انتخاب همسر یکی از مهم‌ترین تصمیماتی است که هر فرد در زندگی خود می‌گیرد، انتخابی که آینده او را رقم می‌زند، انتخابی که اتفاقا والدین آگاهانه یا ناآگاهانه در آن نقشی پررنگ ایفا می‌کنند، نقشی که از مرحله کشش نسبت به ظاهر طرف مقابل شروع شده و تا مرحله شناخت و تصمیم‌گیری نهایی و حتی طول زندگی مشترک ادامه دارد .

به گزارش جامعه ۲۴ ، بر اساس پژوهشی که دیوید پرت، استاد دانشگاه سنت آندروز انگلیس انجام داده است، مردان برای انتخاب همسر آینده به دنبال زنانی هستند که رنگ مو و چشم‌شان به مادرشان شبیه باشد و بالعکس زنان اغلب پیشنهاد ازدواج فردی را می‌پذیرند که بیش از همه به پدرشان شباهت داشته باشد. تنها تفاوتی که زنان و مردان در این پژوهش از خود نشان دادند این بود که مردان با درصد خیلی بالایی شباهت به مادرشان برایشان مهم بود، ولی زنان به پدر و مادر.

جالب این‌جاست که به گفته روان‌شناسان فرزندان از لحاظ اخلاقی هم جذب کسانی می‌شوند که به خانواده خودشان شبیه هستند، از سوی دیگر احساسی که والدین در فرزندان نسبت به مسائل زندگی مشترک و روابط والد و فرزندی ایجاد می‌کنند نیز در شکل‌گیری شخصیت فرد و تصورات او از همسر آینده نقشی به‌سزا دارد.

در این بین باید این موضوع مورد بررسی قرار گیرد که نحوه رشد و نمو فرزندان گرفتار در خانواده‌های پر افت و خیز یا افرادی که والدینی آسیب‌دیده دارند چه تاثیری بر انتخاب همسر توسط آنان در دوران بزرگسالی دارد و به صورت کلی این روابط و مناسبات به چه شکل می‌تواند بر انتخاب همسر توسط افراد تاثیر بگذارد؟

فرزندان صدای والدین‌شان هستند

حسین بهلولی، روانشناس بالینی و روان درمانگر در این زمینه به جامعه ۲۴ می‌گوید: ما همواره این موضوع را بیان می‌کنیم که ما صدای پدرومادرمان هستیم؛ به بیان دیگر کسانی را به عنوان همسر و پارتنر گزینش می‌کنیم که شبیه والدین‌مان باشند و این مسئله به شکل کامل از ناخودآگاه با به‌وجود می‌آید، در واقع ما هیچ‌گونه دخالتی در آن نداریم و با توجه به تله‌ها و طرح‌واره‌هایی که درونمان از دوران کودکی شکل گرفته است این کار را انجام می‌دهیم و پیش می‌بریم.

وی ادامه می‌دهد: معمولا می‌بینیم که والد سخت‌گیر فرزند سخت‌گیر و مادر حمایت‌گر فرزند حمایت‌گر تربیت می‌کنند. تمامی این مسائل می‌تواند بر شکل روابط و انتخاب همسر تاثیرگذار باشد. در واقع ما آنگونه زندگی می‌کنیم که از کودکی آموخته و دیده‌ایم و آن آموزه‌ها را اگرچه به شکل ناخودآگاه با خود حمل می‌کنیم.

این روان‌درمانگر توضیح می‌دهد: در اینجا و در مورد میزان شباهت والدین با همسر فرد مثالی می‌زنیم. به عنوان مثال نمی‌توانیم بگوییم اعتیاد پدر و مادر تاثیری بر فرزند ندارد، این مسئله به دو شکل وجود دارد؛ نخست بحث عادی‌انگاری مواد مخدر است و معمولا کسانی‌ که خانواده‌هایشان درگیر اعتیادند با آن راحتند و چندان نمی‌توانند سختی و نمود آن در جامعه را درک کنند و گمان می‌کنند عادیست چراکه والدین‌شان از آن استفاده می‌کنند، لذا این عادی‌انگاری به آن‌ها ضربه می‌زند.

بهلولی ادامه می‌دهد: واکنش دیگر فرزندان به اعتیاد پدر و مادر به این شکل است که جبران افراطی می‌کنند و تلاش می‌کنند خود را مثلا در ورزش غرق کنند، اما دراین میان افرادی هم هستند که بالغانه رفتار و تلاش می‌کنند اعتیاد خانواده را درک کنند و آن‌ها را در مسیر ترک قرار دهند، اما تمامی این افراد به‌هرروی خود را درگیر اعتیاد می‌دانند و مسلم است که در آینده و انتخاب همسر آن‌ها می‌تواند دخیل باشد. فرض کنید دختری با یک پدر معتاد، اما حمایت‌گر و مهربان به‌سوی چنین کسی جذب می‌شود در واقع برای افراد گوناگون واکنش‌ها متفاوت خواهد بود، اما اصلا این‌گونه نیست که بگوییم تاثیری ندارد.

ارتباط میان محبت در خانواده و انتخاب همسر

این روان‌شناس عنوان می‌کند: ما همواره تاکید می‌کنیم که افراد تلاش کنند تنها نقش همسری خود را بازی کنند و نخواهند وارد نقش‌های مادر یا پدر برای همسر شوند. بسیاری افراد به این دلیل که از لحاظ هیجانی و احساسی مهر و محبت کافی از خانواده دریافت نکرده‌اند به هنگام وارد شدن به یک رابطه تله‌های درونی‌شان فعال می‌شود و از همسر خود توقع دارند که نیاز‌های هیجانی آن‌ها را ارضا کند. به این معنی که بیش‌ از اندازه به آن‌ها محبت کند و اهمیت دهد، با او وقت بیش‌تری بگذراند و به‌گونه‌ای تمام زندگی خود را صرف او کند. 

بهلولی می‌ افزاید: برای نمونه اگر پسری در دوران کودکی نسبت به محبت مادر محرومیت هیجانی داشته است معمولا مدام به‌دنبال این است که خلا محبتی که دارد را از همسرش بگیرد. در واقع نیاز به نوعی رفتار مادرانه دارد و اینگونه همسرش را هم وارد تله ایثارگری خود می‌اندازد تا رفتاری مادرانه از خود بروز می‌دهد که اصلا خوب نیست و می‌تواند به ارتباط زناشویی آسیب زند.


بیشتر بخوانید: امیدواری به تغییر همسر پس از ازدواج ممنوع


او تصریح می‌کند: افراد باید تلاش کنند طرح‌وار‌ه‌های خود را بشناسند و مراقب تله‌های وجودی خود نشوند که البته کار آسانی نیست و در این زمینه حتما باید از یک متخصص کمک بگیرند. تله‌های وجودی افراد به‌اندازه‌ای مهمند که می‌توانند سبب شکل‌گیری مشکلات فراوانی برای زوجین شود.

خلا عاطفی در میان متولدین دهه‌های ۶۰ و ۷۰

بهلولی در مورد متولدان دهه ۶۰ و ۷۰ و آمار بالای طلاق درمیان آن‌ها می‌گوید: بچه‌های این نسل به دلیل آسیب‌های اجتماعی فراوانی که دیده‌اند خلا عاطفی زیادی را تجربه کرده‌اند و با طلاق نیز دچار تله رهاشدگی می‌شوند. جالب اینجاست که آن‌ها همواره به‌دنبال این هستند که رابطه‌ای را آغاز کنند تا در آن طلاق نباشد به‌نوعی می‌خواهند تا جای ممکن خود را از جدایی و طلاق دور نگه دارند.

وی درباره اینکه ممکن است کاهش علاقه جوانان به ازدواج ناشی از این باشد که والدین الگوی مناسبی نبوده‌اند، عنوان می‌کند: در این مورد نمی‌توان با قطعیت نظر داد چراکه نیازمند پژوهشی چندسویه و ژرف است. باید بررسی شود آیا نوع روابط و یا سبک تربیتی آن‌ها سبب بالارفتن سن ازدواج و فقدان اشتیاق برای آن درمیان جوانان شده است یا خیر، همانگونه‌ که می‌دانید ازدواج ریشه در مسائل اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دارد که هر یک باید به شکلی جداگانه بررسی شود تا بتوان به نتیجه درستی دست پیدا کرد.

دیدگاه کاربران