صفحه نخست

حوادث

روان

تغذیه

سبک زندگی

گردشگری

عکس

صفحات داخلی

کد خبر: ۳۳۴۰
تاریخ انتشار: ۰۶:۲۲ ۰۴ تير ۱۴۰۰

کانال‌های تلویزیـونی مـاهواره‌ها بر هویت فرهنگ بومیرمحلی بی‌تاثیر نیست. اینترنت، زندگی‌های همگانی را خصوصی کرده و زندگی‌های خصوصی را به نمایش همگانی گذاشته است؛ شاید برای همین جامه راحتی خانه یک هنرپیشه، به یکباره مدروز می‌شود.

جامعه ۲۴ - دوران ارتباطـات نوین امروز، هم دوران دانایی خوانده شده و هم دوران توفان داده و اطلاعات و هم دوران ارتباطات جمعی دوران ارتباطات نوین، دست‌کم تا امروز بر موسیقی و ادبیات و سینما و سریال و همچنین بر نوع لباس‌پوشیدن ما تاثیر بسیار گذاشته است. نمایش مد بی‌مکان لباس، در کسر از ثانیه از آن‌سوی آب‌ها، سوار بر امواج ماهواره‌ای و فیبر‌های نوری و در فشردگی زمان، به اینسوی آب می‌آید و جلوی همه به نمایش می‌پردازد.

لباس‌های بومی

برخی افراد هنوز احساس نوستالژیک دارند و گرچه لباس بومی نمی‌پوشند، ولی گاهی به لباس‌های خود در گنجه سر می‌کشند. در برخی از روستا‌ها در مراسم‌ها یا اقامتگاه‌های گردشگری برای جذب توریست این لباس‌ها را بر تن برخی میزبانان می‌توان دید.


بیشتر بخوانید: سبک جدید زندگی سالمندان در خانه‌های کوچک


اینک برای شناخت لباس قوم‌ها و تیره‌های ایرانی باید به موزه‌ها یا اقامتگاه‌های گردشگری و توریستی رفت. فرهنگ‌های پربار و کهن لباس، خود به خود از میان نمی‌رود بلکه مردم آن‌ها را از یاد می‌برند.

چیز‌های زیادی سبب شده لباس‌های بومی به کلی کنار گذاشته شود و کم‌کم رو به فراموشی رود؛ این چیز‌های پس‌زننده از راه‌های گوناگون وارد جامعه و کشور می‌شود و به مرور برای فرهنگ چل‌تکه خود جا باز می‌کند و آداب لباس بومی را پس می‌زند.

هنگامی که از تجارت آزاد جهانی گپ می‌زنیم، نمی‌توان گفت ورود عروسک ممنوع؛ بنابراین عروسک وارد می‌شود و مد لباسش را هم با خود می‌آورد و کودک می‌گوید: مامان برای من از این لباس‌ها عروسکی می‌دوزی؟

تغییر فرهنگ لباس در همه زمان‌ها بوده است و اینک فناوری نو این تغییرات را شتاب بخشیده است. امروز تغییر مدل لباس بیش از گذشته مشاهده می‌شود؛ در گذشته اگر یک مد مردانه یا زنانه، یک‌سال دوام می‌آورد، اینک مد در هر فصل تغییر می‌کند؛ و گاهی هم در هر ماه سال، یک مدل پوشش مردانه یا زنانه مد روز می‌شود.

یکی از پدیده‌هایی که پوشیدن لباس محلی را کم‌رنگ کرده، میل افراد به هویت جدید است.

بسیاری از افراد به پیروی از یکدیگر نوع پوشش و مدل لباس خود را انتخاب می‌کنند؛ این تغییر اگرچه آگاهانه است، اما ناخودآگاه انجام می‌شود؛ ما به پیرو مد روز بودن خود آگاهیم و برایش انگیزه‌هایی هم داریم، اما این که چرا نباید پیرو مد روز باشیم چیزی نمی‌دانیم.

فرهنگ پوشاک

پوشاک بخشی از تاریخ تمدن و فرهنگ انسان‌هاست. در باور برخی کسان لباس زبان دارد؛ لباس به ما می‌گوید چه رفتاری داشته باشیم؛ لباس‌ها موجب برانگیختن احساسات در درون ما می‌شود؛ لباس به ما می‌گوید پیرو مد روزیم. برخی لباس‌ها باور‌هایی را در ما می‌انگیزد برای نمونه، تی‌شرت چسبان یک جوان که سینه و بازوی برجسته و گردن ورزیده و شکم تورفته او را در خیابان برجسته می‌سازد، به وی می‌باوراند که یک قهرمان است؛ یا پوشیدن لباس کردی به صاحبش این غرور را می‌بخشد که یک کرد اصیل است.

هر لباسی که می‌پوشیم پر است از نشانگان پنهان که حتی ادراک خود ما را نسبت به خودمان تغییر می‌دهد. گاهی دچار احساسات گوناگون می‌شویم و به باور‌هایی می‌رسیم که پیشتر نداشته‌ایم. البته وظیفه بنیادی پوشاک و کفش، حفاظت بدن از سرما وگرما و باد و باران و توفان و گزند حشرات و اشیای برنده است، اما این‌ها تنها وظایف پوشاک نیست. گزینش نوع پوشاک گونه‌ای پیروی از آداب اجتماعی نیز هست، برای نمونه نمی‌توانیم با پیژاما یا پابرهنه به یک جلسه مهم اداری برویم.

اما لباس‌های کهن انگار کارکرد‌های خود را از دست داده است و از زبان امروزی برخوردار نیست. این روز‌ها شهر‌ها بزرگتر می‌شود و با توسعه تکنولوژی بسیاری از رسم‌ها و سنت‌ها به فراموشی می‌رود. شاید انگشت‌شمارند کسانی که هنوز پایبند آداب بومی و محلی‌اند.

پدیده‌های بسیاری سبب می‌شود که آداب محلی کم‌کم نادیده گرفته شود و کم‌کم رو به فراموشی رود؛ از راه‌های گوناگون، مد وارد جامعه‌ها می‌شود و این حضور گاهی فیزیکی است مانند وارادات لباس و گاهی هم رویایی است مانند سریال‌های تلویزیونی.

نسبت لباس و فرهنگ

در هر جامعه‌ای پوشاک ریشه در نوع اقتصاد یا آب وهوا یا کسب وکار دارد یا از باور‌های متافیزیکی مردمان سرچشمه می‌گیرد. با دیدن لباس برخی مردمان در عکس‌ها در می‌یابیم از کدام کشورند، گویی لباس با ما گفتگو برقرار می‌کند.

لباس دست‌کم پاسخگوی سه نیازآدمی است یک این که ما را از سرما، گرما و برف و باران حفظ می‌کند؛ دیگر آن که کمک می‌کند آراسته باشیم و سوم مانند برگ‌ها که تن درخت را می‌پوشانند، تن خود را بپوشانیم.

فرهنگ یک بینش و نگرش نسبت به اشیا و پدیده‌های زندگی دور و بر است که لباس را نیز در بر می‌گیرد؛ برخی تیره‌های غیرمتمدن در فرهنگ پوشش خود نیم‌برهنه‌اند؛ اما پوشاک بیشتر کشور‌ها مگر چهره و دست و پا همه بدن‌شان را می‌پوشاند، این گزینه پوشش سراسری، گونه‌ای آداب لباس نیز هست که با جغرافیا ارتباط تنگاتنگ دارد.

کوشش بی‌پایان برای شناساندن

فرحناز هاشمی‌نژاد-کارشناس ارشد گرایش بازاریابی و کارآفرینی سال‌هاست که در زمینه تولید و معرفی لباس‌های محلی و سنتی استان کرمان فعالیت دارد؛ وی در مورد لباس‌های محلی به خبرنگار اطلاعات می‌گوید: «لباس‌های محلی و سنتی در بسیاری از استان‌ها از جمله کرمان منسوخ شده و حتی عشایر هم حاضر به پوشیدن لباس‌های سنتی نیستند.»

«من به منطقه هنزا رفته‌ام در استان کرمان که کوچندگان و عشایر بسیاری در آن‌جایند، آنان از لباس‌های محلی استفاده نمی‌کنند و جامه‌های خود را به گنجینه سپرده اند.»

«لباس‌های سنتی عشایر از زیبایی خاصی برخوردار است؛ از آنان خواستم جامه‌ها را از گنجینه در بیاورند؛ همه زیبا بود؛ بسیاری از آن‌ها را پوشیدم و عکس گرفتم تا دست‌کم تصویری به آیندگان بماند.»

«علاقه شخصی‌ام آیین‌ها، صنایع‌دستی و مردم‌شناسی است و همین انگیزه‌ای شده که لباس زنان و مردان کرمانی در ایام گذشته را به نسل امروز معرفی کنم.»

«در جشنواره‌های گوناگون کشوری شرکت کرده‌ام و دریافتم بیش از دیگر استان‌ها، لباس‌های محلی و سنتی کرمان دستخوش فراموشی شده است؛ در حالی‌که در دورترین روستا‌های شیراز، هرمزگان و استان‌های آذری، هنوز لباس روزانه زندگی‌شان همان لباس‌های بومی است.»

«با سفر به بسیاری از استان‌های کشور در اماکن گردشگری و اقامتی شاهد معرفی لباس‌های محلی آن استان‌ها هستیم که حتی در عکاسخانه‌ها موجود است، اما در کرمان جایی برای شناساندن ندیده‌ام.»

«کرمان دارای انواع لباس‌های محلی است. در منوجان از شهرستان‌های استان ما، لباس‌های محلی به سمت لباس بلوچی و در رودبار و کهنوج متمایل به لباس‌های هرمزگانی است؛ متاسفانه لباس‌های محلی کرمان با این‌که تا کنون بسیار تلاش کرده‌ام آن‌ها را به ثبت برسانم، حتی به مرحله رونمایی هم نرسیده است.»

«متاسفانه ۴ دهه است که لباس‌های محلی به ویژه در کرمان فراموش شده است، اما مردم در استان‌های دیگر حتی با لباس بومی به اداره می‌روند و در خانه و در مراسم سوگواری و عروسی از لباس‌های محلی و سنتی خود استفاده می‌کنند و هویت خود را نگه داشته‌اند.»

«مشکلاتی در مسیر تولید لباس‌های محلی وجود دارد. مواد و متریال اصلی پارچه‌ها به راحتی به دست نمی‌آید. قواره‌هایی نخی و گل‌دار وجود دارد که پس از صدسال هنوز رنگش ثابت مانده و کیفیت‌اش را از دست نداده است. یافتن پارچه‌هایی با این مواد سخت است.»

«لباس‌های سنتی که در جشنواره‌ها و هتل‌ها و صداوسیما استفاده می‌شود، کوشیدیم در مراکز گردشگری به توریست‌ها معرفی کنیم، اما کسی در این زمینه از ما حمایت نکرده است.»

«تولید لباس‌های سنتی بازار ندارد، برای همین یک تیم تولیدی تشکیل داده‌ام که لباس‌های بومی را به‌روز رسانی کنم و فرمتی تهیه کنم که جوان‌ها گرایش بیابند آن را به‌جای لباس مهمانی و بیرون از خانه تن کنند.

برخلاف کرمان، در استان‌های دیگر لباس‌های محلی سنتی دارای فروشگاه‌های بزرگ با مدل‌ها متنوع است که اتفاقا بازار خوبی هم دارد.»

«من تا کنون ۵ بار در جشنواره‌های پوشاک اقوام شرکت کرده‌ام و لباس‌های سنتی کرمان را به نمایش گذاشته‌ام که در کنار بازدیدکنندگان، استادان این کار هم بوده‌اند و با کنجکاوی می‌پرسیدند مگر کرمان هم لباس سنتی دارد؟ که نشان می‌دهد جامه و لباس‌های سنتی کرمان نانشاخته مانده و کسی به آن‌ها نپرداخته است.»

«تا کنون بسیار تلاش کرده‌ام در گروه بزرگ پیوند اقوام پارس، الگو‌های استاندارد در بخش پوشاک کرمان را هم به جهانیان نشان دهم؛ در همه استان‌ها هدف‌مان زنده‌کردن آیین‌ها و لباس‌های سنتی استان محل سکونت خودمان است.»

«در گام‌های نخست تنها بودم، اما اینک دیگران هم از شهرستان‌های استان پای کار آمده‌اند و در زمینه معرفی لباس‌های شهر خود پویایند که البته گستردگی استان کرمان می‌طلبد که باز افراد جدید جلو بیایند و شرکت کنند چرا که جشنواره‌ها فقط نباید در زمینه پوشاک باشد بلکه ویژگی آیینی‌بودن آنان هم مهم است.»

«بخش‌های مردمی (خصوصی) وقتی به کارشان علاقه‌مند باشند بدون پشتیبان هم هدف‌شان را دنبال می‌کنند. من بسیار مایل بودم که پژوهش‌ها ثبت و رونمایی شود؛ حتی پیش از کرونا موزه لباس را دایر کردم و توریست‌های بسیاری آمدند و با لباس‌های این خطه آشنا شده‌اند و خوشنودم که توانستم تا اندازه‌ای لباس‌های سنتی استانم را بشناسانم.»

«من و تیم‌ام به نوعی تولیدکننده این لباس‌ها هستیم و با این‌که بسیاری از نهاد‌ها از کارمان باخبرند، اما نهادی یا سازمانی به یاری‌مان نیامده است.»

مد چیست؟

واژه مد از فرهنگ پوشش آمده است. از بنیاد خود لباس برای گریز از یکنواختی، در صاحبش انگیزه دگردیسی به وجود می‌آورد و این انگیزه به مد روز می‌انجامد.

مد در گذر زمان، ویژگی بازاریابی و کسب‌وکار و حرفه به گرفته و امروز پسند و سلیقه میلیارد‌ها تن از مردم جهان را تعیین می‌کند، سنت‌شکنی راه می‌اندازد، تابوشکنی می‌کند، اغوا می‌کند، غوغا و هیاهو بپا می‌کند، در همه گوشه‌های زندگی مردم دخالت می‌کند و لباس مکانیکی هم پیرو مد است؛ صنعت مد برای کسب بازار بیشتر، بورکینی هم تولید می‌کند، و این‌گونه با هدف کسب سود، فرهنگ جامه کشور‌ها را دستخوش تغییر می‌سازد.

دوستداران مد، گروه سنی ویژه‌ای نیستند و گرایش به مد در همه گروه‌های اجتماعی دیده می‌شود. انگار گریزی از مد نیست؛ البته نیروی جاذبه مد بیش از همه، نسل جوان و نوجوان را شیفته خود می‌سازد.

با نگاهی به دنیای پیرامون، دنیا‌های گوناگونی را می‌بینیم که مد توانسته بر آن‌ها تاثیر بگذارد؛ برای نمونه پدیده مد، کشوری مانند ژاپن را با آن فرهنگ باستانی در نوردیده است؛ اما در ژاپن هنوز هم مردم نیم‌ساعت زمان می‌گذارند تا کیمونو بپوشند و این گونه بخشی از آداب لباس خود را در برابر فرهنگ مد غرب حفظ کنند.

ذوق‌آزمایی و گرایش به هویت نو در همه زمان‌ها و مکان‌ها بوده و خواهد بود. یک سلب‌ریتی با مد خود بخش بزرگی از جامعه را دگردیس می‌کند و بر زیباپسندی مردم سایه سنگین خود را می‌اندازد.

این گرایش به پوشش نو در میان جانوران نیز آزموده شده؛ نخست به یک شمپانزه سرگروه در پنهان یک‌جور لباس پوشاندند و پس از چندروز یک کیسه لباس در میان همان گروه قرار دادند؛ دیگر شمپانزه‌ها می‌کوشیدند با پوشیدن لباس، خود را شبیه سرگروه خویش در آورند.

همان‌جور که گفته شد در بسیاری مورد‌ها گرایش به مد روز نه ناآگاهانه بلکه ناخودآگاه است؛ یعنی بسیاری می‌دانند که از مد روز خوش‌شان می‌آید و می‌دانند پیرو مد هستند و برایش هزینه می‌کنند، اما نمی‌دانند راه‌های دیگری هم مگر مدگرایی وجود دارد. از یکی پرسیدند چرا سیگار می‌کشی گفت: زیاد هم خوشم نمی‌آید، ولی همه می‌کشند، من هم می‌کشم. سیگارکشیدن یک نوجوان، یک‌جور مد است.

مد همیشه بوده است. ملکه الیزابت اول، سمبل مد در دوران خود بود. وی هنگام مرگ خود بیش از ۳۰۰۰ دست لباس داشت. پس مد تازگی ندارد. در هر زمانی پوشیدن یک جور لباس مد بود؛ مردم باستان، جامه‌هاشان بسیار گشاد بود.

در سده میانه مردم فقیر لباس‌های ساده به تن می‌کردند و ثروتمندان، لباس‌های دوخته از حریر و ابریشم مرغوب شرق می‌پوشیدند و شناخت فقرا در آن زمان برخلاف امروز از لباس‌شان آسان بود، اما امروز با آمدن تاناکورا، همه شیک‌پوشند به ویژه این که پوشیدن شلوار ژنده هم مد روز شده و دیگر نمی‌توان گفت هرکس لباس ژنده به تن دارد گدا است.

ایراد کار مد

اما ایراد کار، زندگی‌تن‌ها و یگانه با مد است. در حالی که اگر کل زندگی بر پایه مد نباشد، پیروی از مد دقیقا همان پیروی از کل فرهنگ یک کشور نخواهد بود؛ برای نمونه کت‌وشلوار که همه مردم کشور‌ها می‌پوشند و برازنده همه هست؛ اما زمانی که همه زندگی یک مردم می‌شود پیروی از مد روز و برایش کلی هزینه و زمان و عمر می‌گذارند، این مردمان از خلاقیت و تولید و اندیشه باز می‌مانند.

در گفتگو با برخی به پاسخ‌های گاه متضاد می‌رسیم. پاسخ یک جوان ۲۸ ساله: «هر روز یک رنگ می‌پوشم تا همرنگ جامعه باشم.»

پاسخ یک دختر ۱۹ ساله دانشجو: «مد روز است اگر پیروش نباشی، املی و کهنه‌پرست.»

پاسخ یک مرد ۳۳ ساله کارمند: «زیباپسندم و از چیز‌های زیبا خوشم می‌آید.».

اما پاسخ یک خانم ۳۶ ساله- فعال محیطزیست و هوادار رفع آزارجانوران و همچنین گیاهخوار هم جالب است: «پرسش شما که چرا پیرو مد پوشاک هستم اشتباه است؛ باید اول از من می‌پرسیدید آیا پیرو مدم، که باید بگویم نه من نیستم.

ظاهر من شاید چیز دیگری بگوید؛ نوع کفش و روسری که به‌سر دارمد یا دستبند فلزی که به دست کرده‌ام. ببینید شیک‌پوشی با مدگرایی متفاوت است، برای نمونه این کفش من چرم طبیعی نیست، چون من چرم نمی‌پوشم، این چرم مصنوعی است و ۲ سال است که به‌پا دارم. کفش دوم تابستانی هم در خانه ندارم.

این روسری را یک‌سال ونیم است سر می‌کنم و و تنها یک شال دیگر دیگر در خانه دارم که پاییزیست. این دستبند هم برای گروه گیاه‌خواران است.

روش من این است که تا کفشی پاره نشده، کفش دیگر نگیرم و فلسفه خودم را دارم؛ چون مگر پارچه پنبه‌ای و کتان رنگ‌نشده، دیگر پارچه‌ها محیط‌زیست را آلوده می‌کند؛ کفش چرمی هم از شکنجه جانوران به دست آمده و کفش مصنوعی رهاشده در طبیعت خاک را ناباور می‌سازد.

من می‌کوشم کم خرید کنم و تا نیاز مهم نداشته باشم نخرم؛ دخترم را نیز همین‌جور بار آورده‌ام، در بیرون از خانه، نگاه او بیشتر به سمت گل وگیاه و درخت و پرنده‌ها و سگ وگربه اطراف است تا لباسی که کودکان دیگر به تن دارند؛ فکر کنم این‌جوری کودکان ما هوا و آب و غذای سالم‌تری خواهند داشت.»

برچسب
دیدگاه کاربران