
مشکلات بیشمار زایران کربلا
به نظر میآید مسائل داخلی عراق، ضعف عملکرد مسئولین ایرانی، ازدحام و گرما ریشه مشکلات امسال زایران است
جامعه ۲۴- حوالی عمود ۱۰۰ و در مسیر پیادهروی نجف تا کربلا کنار موکبی نشسته و حرکت مردم را تماشا میکند؛ میگوید که همین راه رفتن عادی مردم خود بزرگترین قدرتنمایی است و بلافاصله با تاکید میگوید: «و از همین هم میترسند.» صحبتش که گرم میشود کارت رزمندگیاش را نشان میدهد که تعداد ماههایش از طول دوران جنگ هم بیشتر است. همچنانکه کارت را نگاه میکند، میگوید که ۷ سال پیادهروی کربلا آمده و در موکبها خدمت کرده، اما مثل امسال را ندیده است: «بحث فقط گرما و ازدحام نیست. دستی در کار است.» جملهاش تمام نشده سکوت میکند و چند ثانیه بعدش با لحنی آرامتر ادامه میدهد که همه چیز را نمیتوان گفت. مشابه این نگاه در بین ایرانیان حاضر در این مراسم کم نیست.
«چیزی تغییر کرده و هیچ سالی اینطور نبوده است»؛ فصل مشترک سخنان بسیاری از در مرزماندگان، منتظران در صفهای چند ساعته و طولانی برای ورود به شهرهای عراق و همچنین زایران رسیده به نجف و کربلا همین یک جمله است. پیدا کردن کسانی که برای بار چندم به این سفر میآیند، کار دشواری است و تقریبا همه هم روی همین یک موضوع تاکید دارند که امسال شرایط متفاوت از تمام سالهایی است که آمدهاند، اما این مشکلات دقیقا چیست و ریشه این دگرگونی در چنین مراسمی از کجا میآید؟ مردم حرفهای زیادی دارند.
از انتظار شبانهروزی تا کرایههای چندبرابری
حوالی عصر جمعه هفته پیش و در دو سوی مرز خسروی ازدحام عجیبی شکل گرفته است؛ در یکسمت افراد زیادی چندین ساعت و حتی شبانهروز را به انتظار باز شدن مرز در گرما و خاک گذراندهاند و در سمت دیگر هم ردشدگان از مرز، از انتظار برای ورود به شهرهای نجف، کاظمین و کربلا خسته شدهاند. مردی حدود ۴۵ ساله به همراه همسر و دو فرزندش هم این انتظار در سوی مرز را تجربه کرده و حالا به ابتدای صفی که زایران را به کربلا میرساند، رسیده است.
نقطه صفر پس از مرز و حوالی ۹ شب است، اما آنطور که عباس میگوید این چهارمین روز سفر این خانواده از اراک به سمت کربلاست. خانواده عباس یکسال پیش از همهگیری کرونا هم این مسیر را آمده بودند، اما شرایط کنونی قابل مقایسه با آن سال نیست: «الان نزدیک به سه روزه که ما همین چند صدمتر اطراف مرز هستیم. دو روز طول کشید تا از مرز رد بشیم و الان هم یک روزه که این طرف معطلیم. حالا خدا را شکر، الان انگار ماشین هست ولی از صبح حتی یک ماشین هم نبود. سواریها هم از ۵۰ هزار دینار میگرفتند تا هرچ قدر که زورشون برسد. یعنی کرایه مرز تا کربلا از یک میلیون تومان شروع میشد تا دو، سه برابر. قبلا ولی اصلا اینطور نبود. این صحرا پر از اتوبوس و ون و ماشین بود.» همینطور که از سختیهای این چند روز میگوید صف هم کمکم پیش میرود و در نهایت با نفری ۳۰هزار دینار عراقی سوار مینیبوس قدیمی به سمت کربلا میشوند.
در این دشت خاکی شروع خاک عراق از سمت مرز خسروی، روایتها تا اندازهای مشابه است و آنها که پیشتر این سفر را تجربه کردهاند از نبود اتوبوس و ماشین در حیرتند. همه میگویند که سالها پیش طی کردن این مسیر از حرکت بین دو شهر در یک استان ایران هم راحتتر بوده است. این روایتها، اما همه مربوط به همان روزهایی است که این اعتراضها به گوش رییسجمهوری و دیگر مقامات ارشد هم رسیده بود و حتی «ابراهیم رییسی» هم در نامهای از مسوولان خواسته بود که به این مشکلات رسیدگی کنند.
مسائل داخلی عراق ریشه مشکلات مرزی است؟
گرمای نزدیک به ۵۰ درجه، صفهای طولانی و ازدحام؛ این خلاصه وضعیت نجف در چهار روز گذشته است. زبان رسمی کوچه و خیابان و صحن حرم فارسی است و در هر چند صدمتر هم بخشی از خیابان، پارکینگ یا ساختمانهای نیمهکاره به خوابگاه و محل استراحت تبدیل شده است. در این ازدحام و در طول صفهای پرتکرار، پیدا کردن همصحبتی کار دشواری نیست و به راحتی میشود در فاصله چند متر به افرادی با مشخصات مختلف رسید؛ کسانی که در هفته گذشته از مرز گذشتند، آنها که به تازگی شرایط مرز را تجربه کردند، افرادی که تجربه سالهای پیشین را دارند، آنها که جای خواب راحتی ندارند، گرمازدهها و... بهطور کلی برای هر پرسشی به راحتی میتوان به افرادی با تجربه دقیق و تازه برای پاسخ رسید. «مرتضا» جوانی است که سه روز گذشته را در نجف گذرانده، اما نتوانسته در این سه شب جای مناسبی برای خواب پیدا کند: «هر موکبی را که رفتم، جای سوزن انداختن نبود و یکی، دو جا هم که به نسبت خلوت بود کولر مناسبی نداشت.
فکر میکنم به خاطر این باشد که امسال جمعیت خیلی زیاد است. خیلی امسال شلوغ است. نجف سالهای قبل اصلا اینطور نبود.» آمار رسمی، اما چندان با این گفته همخوانی ندارد و دستکم سالهای دیگری هم بود که در همین حدود و حتی بیش از ۲ میلیون نفر از ایرانیان به عراق سفر کردند. همراه مرتضا که او هممحلهاش در اصفهان است، اما میگوید که شاید کمکاری دولت عراق هم باشد: «بالاخره تا همین چند روز پیش در عراق حالتی شبیه جنگ داخلی بود و برخی گروهها با این مراسم همراه نیستند.
شنیدم که در دولت عراق کارشکنیهایی بوده و حتی به ایران هم اجازه ندادند که اتوبوس و مواد مورد نیاز را زیاد بفرستند. دو، سه سال پیش، توی همون سمت مرز عراق پر از اتوبوس ایرانی و عراقی بود که اصلا کرایه هم نمیگرفتند، اما امسال هیچ ماشینی نبود.» کمبود اتوبوس و خودرو برای انتقال زایران از مرزهای مختلف به شهرهای عراق، بخش مشترک صحبتهای بسیاری از افراد است که هر کدام هم دلایل مختلفی را درباره ریشه این مشکل مطرح میکنند.
«عبدالرضا» که نیروی یکی از نهادهای دولتی ایران است و در سالهای گذشته هم در روزهای اربعین در عراق بوده، اما بخشی از مشکلات را به کمکاری دولت ایران یا کمتجربگی برخی مسئولین نسبت میدهد: «اینها انگار نمیدانستند که باید چه کاری انجام دهند یا اینکه نتونستند برنامهها را پیش ببرند. یکمرتبه جمعیت زیادی به مرزها رسید بسیار بالاتر از اعداد و ارقام مدنظر مسوولان بود. شاید به خاطر تعطیلیهای آخر هفته بود که یک مرتبه تا این اندازه همه چیز به هم ریخت و خب وقتی این ازدحام رخ دهد هم در مرز مشکل پیش میآید، هم در انتقال زایران و تردد و هم تامین غذا و محل استراحت.» او میگوید مردم عراق و موکبداران عراقی که تغییر و تحول نداشتند پس حتما ریشه مسائل به رفتار دولت ایران و تا اندازهای هم برخوردهای دولت عراق و میزان همکاریاش با ایران برمیگردد.
در این بین البته کسانی که در یکی، دو روز گذشته از مرزها رد شده و به خاک عراق رسیدند، میگویند که هم معطلی مرز از بین رفته و هم اینکه راحتتر و با کرایهای کمتر به شهرهای نجف و کربلا رسیدهاند.
مراجعه ۳هزار گرمازده در هر ساعت به درمانگاهی در نجف
در مسیر پیادهروی نجف تا کربلا و حدودا به فاصله هر صد عمود یکی از موکبهای خدماتی هلال احمر ایران است که در هر کدام از این مراکز، روزانه چند هزار نفر برای رفع مشکلات جسمی و سلامتی خود مراجعه میکنند. صحبت با بعضی از این افراد که شرایط بهتری دارند یا همراهان آنها، بار دیگر بحث را به گرمازدگی و مشکلات تغذیه و کمبود استراحت میکشاند. یکی از این مراکز درمانی هلال احمر هم در صحن حضرت فاطمه زهرا (ع) در حرم امام علی (ع) است در ظهر دوشنبه پر از جمعیت است.
بیشتر بخوانید: بررسی دشواریهای زائران اربعین حسینی
ورودی این مرکز درمانی بخش تریاژ است که مساله بسیاری از مراجعهکنندگان را به صورت سرپایی و قرص و داروهایی ابتدایی درمان میکند، اما آنها که شرایط حادتری دارند به سمت پزشکان متخصص و چندین تخت این مرکز درمانی روانه میشوند.
آنطورکه کارکنان این مرکز درمانی میگویند در هر ساعت سه تا چهار هزار نفر به این مرکز مراجعه میکنند که مشکل حدود سه هزار نفر با همان داروهای بخش تریاژ حل میشود، اما بیش از ۷۰۰ نفر هم در هر ساعت نیاز به مراقبت و درمان بیشتر دارند. با یک حساب سرانگشتی در ۲۴ ساعت شبانهروز حدود ۷۰ هزار نفر به این مرکز مراجعه میکنند که مشکل بخش وسیعی از این افراد، گرمازدگی، خستگی و گرفتگی عضلات است.
آنطور که کارکنان این مرکز درمانی میگویند در سالهای گذشته میزان مراجعه چنین افرادی در ساعت حدود یکسوم شرایط کنونی بوده است: «هر کدام که شرایطشان را توضیح میدهند سخنشان به نبود جای مناسب استراحت و خستگی مرز و مسیر برمیگردد؛ بالاخره امسال مشکلاتی بوده و این مسائل خود را در مراجعه افراد به مراکز درمانی هم نشان میدهد. البته یکسری هم خودشان رفتار عجیی دارند؛ ما در هر ساعت حدود ۱۲-۱۰ کودک مراجعهکننده هم داریم. یعنی بچه سه ماهه، دو ماهه را با خودشان به این گرما و مسیر آوردهاند. واضح است که بچه چند ماهه نمیتواند این گرما و این ازدحام را تحمل کند، اما این رفتارها هم هست.» با هر فردی که در این مرکز درمانی و چندین مرکز مشابه در مسیر نجف تا کربلا هم که همصحبت میشویم به همین خستگی و شرایط سخت عبور از مرز و مسیر طیشده هم به عنوان ریشه مسائل درمانی بسیاری از مراجعهکنندگان اشاره میکنند.
پدری که برای پیدا کردن فرزندش به کربلا رسیده است
طبقه منفی دو حرم امام علی (ع) آشپزخانه بزرگی است که غذای بسیاری از مواکب آنجا پخته میشود و به نظر میآید بخش زیادی از کمکهای دولت که در اخبار هم آمده است، مستقیم به این مراکز و موارد مشابه ارسال میشود. همصحبتی با زایران و پیگیری ریشه دگرگونی و مشکلات امسال ایرانیان سفرکرده به عراق، ما را به اینجا میرساند، اما در این فضا روایت یک نفر متفاوت است.
«محمدرضا عرب اسدی»، کارمند شرکت گاز در ایران و در حسینآباد کالپوش از استان سمنان است که با مسائل و مشکلات فراوان خود را به مرز و در نهایت این آشپزخانه بزرگ رسانده تا برای مهمترین مساله سه ماه گذشتهاش کمک بخواهد: «سه ماه پیش دخترم زاهر عرب اسدی، ۶ ساله در کنار جنگل و در همین استان سمنان به ناگهان گم شد و هر چه در این سه ماه دنبالش گشتیم و به هر جا مراجعه کردیم، به جایی نرسیدم تا اینکه حالا خود را به اینجا رساندم که از امام حسین کمک بخواهم؛ همه مشکلات سفر و سختیها فدای یک تار موی دخترم و تنها خواستهام برگرداندن صحیح و سالم دخترم هست. سه ماه است که نه خواب ندارم و نه زندگی و تاکنون به هیچ جا هم نرسیدم.» او قصه و روایت مفصلی دارد، اما تاکیدش بر ناچیز بودن این مشکلات در راه هدفش است؛ موضوعی که پایان سخنان بسیاری از افراد دیگر هم تکرار میشود.